گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۶۳

آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله‌ای
در خم گردون فکنم هر نفسی غلغله‌ای
زیر قدم می‌سپرم هر سحری بادیه‌ای
خون جگر می‌سپرم در طلب قافله‌ای
آه از آن کس که زند بر دل من داغ عجب
بر کف پای دل من از ره او آبله‌ای
هم به فلک درفکند زهره ز بامش شرری
هم به زمین درفکند هیبت او زلزله‌ای
هیچ تقاضا نکنم ور بکنم دفع دهد
صد چو مرا دفع کند او به یکی هین هله‌ای
چونک از او دفع شوم گوشگکی سر بنهم
آید عشق چله گر بر سر من با چله‌ای

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آه چه دیوانه شدم در طلب سلسله‌ای
در خم گردون فکنم هر نفسی غلغله‌ای
هوش مصنوعی: او از شدت عشق و اشتیاقش به دنبال یک راهی می‌گردد که بتواند به هدفش برسد. در هر لحظه آرزو دارد صدایی بلند و حماسی به پا کند و زندگی‌اش را پر از شور و هیجان کند.
زیر قدم می‌سپرم هر سحری بادیه‌ای
خون جگر می‌سپرم در طلب قافله‌ای
هوش مصنوعی: هر سفری که آغاز می‌کنم، بهایی گزاف می‌پردازم، زیرا برای پیدا کردن از دست‌رفته‌ها و دوستانم، هر سختی را تحمل می‌کنم.
آه از آن کس که زند بر دل من داغ عجب
بر کف پای دل من از ره او آبله‌ای
هوش مصنوعی: آه از کسی که بر دل من جراحتی عجیب می‌نهد، و زخم‌هایی به پاهای دلم می‌زند که نشانه‌ای از رفتن اوست.
هم به فلک درفکند زهره ز بامش شرری
هم به زمین درفکند هیبت او زلزله‌ای
هوش مصنوعی: زهره از بالای آسمان شعله‌ای را به پایین می‌فرستد و در عین حال، قدرت و جذبه او به اندازه‌ای است که زمین را تکان می‌دهد و زلزله‌ای به وجود می‌آورد.
هیچ تقاضا نکنم ور بکنم دفع دهد
صد چو مرا دفع کند او به یکی هین هله‌ای
هوش مصنوعی: هرگز از کسی چیز نمی‌خواهم و اگر هم بخواهم، او ممکن است مرا طرد کند. اگر او بخواهد من را دور کند، به سرعت این کار را انجام می‌دهد.
چونک از او دفع شوم گوشگکی سر بنهم
آید عشق چله گر بر سر من با چله‌ای
هوش مصنوعی: وقتی از او دور می‌شوم، حسی به من دست می‌دهد که عشق بر心م می‌نشیند، مثل سرمای چله‌ای که بر سرم می‌افتد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۶۳ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"ای طربستان ابد"
با صدای داود آزاد (آلبوم می صوفی افکن کجا می فروشند)