گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۶

صد دهل می‌زنند در دل ما
بانگ آن بشنویم ما فردا
پنبه در گوش و موی در چشمست
غم فردا و وسوسه سودا
آتش عشق زن در این پنبه
همچو حلاج و همچو اهل صفا
آتش و پنبه را چه می‌داری
این دو ضدند و ضد نکرد بقا
چون ملاقات عشق نزدیکست
خوش لقا شو برای روز لقا
مرگ ما شادی و ملاقاتست
گر تو را ماتمست رو زین جا
چونک زندان ماست این دنیا
عیش باشد خراب زندان‌ها
آنک زندان او چنین خوش بود
چون بود مجلس جهان آرا
تو وفا را مجو در این زندان
که در این جا وفا نکرد وفا

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد دهل می‌زنند در دل ما
بانگ آن بشنویم ما فردا
هوش مصنوعی: صداهای زیادی در دل ما طنین‌انداز می‌شود، اما ما تنها صدای آینده را می‌شنویم.
پنبه در گوش و موی در چشمست
غم فردا و وسوسه سودا
هوش مصنوعی: غم و اندوه آینده مانند پنبه‌ای در گوش انسان است و وسوسه‌های مال و ثروت مانند مویی در چشم او قرار دارد. به عبارت دیگر، افکار منفی و نگرانی‌ها ما را از واقعیات دور می‌کند و اشتیاق به ثروت و دارایی نیز مانع از دیدن حقیقت می‌شود.
آتش عشق زن در این پنبه
همچو حلاج و همچو اهل صفا
هوش مصنوعی: آتش عشق زن در این پنبه به شدت و شدت وجود دارد، مانند حلاج که در اوج عشق خود به دور از انجام کارهای عادی و روزمره است و همچنین مانند اهل صفا که در حال غرق شدن در عشق و صفای روحانی هستند.
آتش و پنبه را چه می‌داری
این دو ضدند و ضد نکرد بقا
هوش مصنوعی: آتش و پنبه هر دو با هم سازگار نیستند؛ چون یکی آتش می‌زند و دیگری آتش می‌گیرد. بنابراین نمی‌توان این دو را به‌طور همزمان در نظر گرفت، زیرا وجود یکی باعث نابودی دیگری می‌شود و دوام و بقایی نمی‌تواند داشته باشد.
چون ملاقات عشق نزدیکست
خوش لقا شو برای روز لقا
هوش مصنوعی: زمانی که دیدار عشق نزدیک است، خود را آماده کن و زیبا و دلنشین برخورد کن برای لحظه‌ی دیدار.
مرگ ما شادی و ملاقاتست
گر تو را ماتمست رو زین جا
هوش مصنوعی: مرگ ما همراه با شادمانی و دیدار است، اگر تو غمگینی و ناراحت هستی، بهتر است از این جا بروی.
چونک زندان ماست این دنیا
عیش باشد خراب زندان‌ها
هوش مصنوعی: این دنیا همچون زندانی است، پس خوشی‌ها در آن به نوعی خراب و ناچیز هستند.
آنک زندان او چنین خوش بود
چون بود مجلس جهان آرا
هوش مصنوعی: زندان او به قدری زیبا و خوشایند است که گویی در آنجا مراسمی باشکوه و دلپذیر برگزار شده است.
تو وفا را مجو در این زندان
که در این جا وفا نکرد وفا
هوش مصنوعی: در اینجا وفا را جست‌وجو نکن، زیرا در این مکان وفا وجود ندارد و وفا به عهد خود عمل نکرده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۶ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1398/08/06 11:11
پ زوم

با توجه به اینکه واج اول هر مصرع بلند است،
چرا وزن شعر با فاعلاتن آغاز نمیشود؟

1399/07/25 20:09
گل مولا

چونک زندان ماست این دنیا ...
واقعا خوش به احوال بزرگانی چون مولانا که در حیاتشون به آن درجه از معرفت رسیدند که این دنیا با اون همه عظمتش حکم "زندان " رو براشون داره و اگه خوب فکر کنیم می بینیم که واقعا همینطوره چراکه زندان به جایی گفته میشه که پر از محدودیت و ممنوعیت هست که اگه در یک بعد وسیعتر به این دنیا نگاه کنیم میبینیم که این دنیا سرتاسر محدودیت و ممنوعیت هست همانطور که در کلام معصوم هم هست که "الدنیا سجن المومن". واقعا اگه دید انسان به این دنیا اینطوری باشه چقدر خوب میشه برای همین هست که این بزرگان از "مرگ" بدون واهمه و با اشتیاق صحبت میکنند چرا که همینطور که دنیا حکم زندان رو براشون داره ، مرگ را به عنوان دریچه و حفره ای برای خلاص شدن از اون میدونند که در جایی دیگر اینطور سروده اند: این جهان زندان و ما زندانیان حفره کن زندان و خود را وارهان