گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۵۹

عارف گوینده اگر تا به سحر صبر کنی
از جهت خسته‌دلان جان و نگهبان منی
همچو علی در صف خود‌، سر نَبَری از کف خود
بولهب وسوسه را تا نکنی راهزنی
راه‌زنان را بزنی تا که حقت نام نهد
غازی من حاجی من گرچه به تن در وطنی
ساقی جام ازلی مایهٔ قند و عسلی
بارگه جان و دلی گنج‌گه بوالحسنی
جنبش پَرّ مَلَکی مطلع بام فلکی
جمع صفا را نمکی شمع خدا را لگنی
باده دهی مست کنی جمله حریفان مرا
عربده‌شان یاد دهی با من‌شان درفکنی
از یک سوراخ تو را مار دوباره نگزد
گر نری و پاکدلی مؤمنی و مؤتمنی
خامش باش ای دل من نام مرا هیچ مگو
نام کسی گو که از او چون گل تر خوش‌دهنی

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عارف گوینده اگر تا به سحر صبر کنی
از جهت خسته‌دلان جان و نگهبان منی
هوش مصنوعی: اگر تو تا صبح صبر کنی، عارف گوینده به تو خواهد گفت که تو از نظر دل‌های خسته، جان و نگهبان من هستی.
همچو علی در صف خود‌، سر نَبَری از کف خود
بولهب وسوسه را تا نکنی راهزنی
هوش مصنوعی: مانند علی در صف خود ایستاده، سر خود را از دست نده و وسوسه‌ها را کنار بگذار تا دچار راهزنی نشوی.
راه‌زنان را بزنی تا که حقت نام نهد
غازی من حاجی من گرچه به تن در وطنی
هوش مصنوعی: اگر بر دزدان و ستمگران ضربه بزنی، آن زمان است که حق تو را به عنوان سرباز و ستایشگر نام می‌گذارد، من حتی اگر در وطن خودم باشم، به نام حاجی شناخته می‌شوم.
ساقی جام ازلی مایهٔ قند و عسلی
بارگه جان و دلی گنج‌گه بوالحسنی
هوش مصنوعی: ای ساقی، جامی از بهشت که شیرینی و لطافتش مانند قند و عسل است. تو محل زندگی جان و دل هستی و گنجینه‌ای از خوبان و نعمت‌ها را در خود داری.
جنبش پَرّ مَلَکی مطلع بام فلکی
جمع صفا را نمکی شمع خدا را لگنی
هوش مصنوعی: حرکت پرنده‌ای در آغاز روز آسمانی، صفای جمع را همچون نمک در نظر می‌آورد و شمعی از نور خدا را در ظرفی قرار می‌دهد.
باده دهی مست کنی جمله حریفان مرا
عربده‌شان یاد دهی با من‌شان درفکنی
هوش مصنوعی: به من نوشیدنی بده و مرا مست کن تا همه رفقایم را تحت تاثیر قرار دهم و با صدای بلند و شجاعت با آنها برخورد کنم.
از یک سوراخ تو را مار دوباره نگزد
گر نری و پاکدلی مؤمنی و مؤتمنی
اشاره است به حدیث ‌«لا يلدغ المؤمن من جحر مرتين»‌؛ مؤمن از یک سوراخ دو‌بار گزیده نمی‌شود.
خامش باش ای دل من نام مرا هیچ مگو
نام کسی گو که از او چون گل تر خوش‌دهنی
هوش مصنوعی: ای دل من، ساکت باش و نام من را نبر. نام کسی را ببر که از من، گل تر و خوش‌زبان‌تر است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۵۹ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/06/03 19:09
امیر

تا به سحر صبر کنی

1399/07/24 17:09
مجید

اینجا معلوم میشه کسایی که زیر شعرهای دیگه مولانا حاشیه های رشنفکرانه می نویسند شعرهای مولانا رو فقط ار روی آهنگ ها می شناسند و هیچ کدومشون کتاب دیوان شمس رو نخوندند...!!؟