غزل شمارهٔ ۲۴۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۴۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
«همچون» در مصرع اول بیت اول با «همچو» جایگزین شد.
کلماتی که معنی نانیکو دارند و یا زشت هستند گاهی بحث نمی شوند ولی خلط را باید امشب بنویسم یکبار و خودم را راحت کنم انگار باری بر دوش دارم
خلط بینی می شود خلم
خلط دهان می شود خیو
خلط چشم می شود خیم ، البته ژک هم درست است و فعل ان ژفکیدن بوده است .باز پوزش می خواهم
تجرد یعنی تنها شدن رونده که همان سالک است ، ولی فرد فارسی است به عربی رفته است .
سالک می شود رونده و وارون ان باشنده است و ان کسی است که در یک خانه از رفتار وامانده است گمان میکنم در کتاب نائبین شیخ ژنده پیل این دو را با هم دیده ام
معدن شکر یا خروار شکر را تنگ میگفته اند و شرنگ و تنگ به معنی تلخ و شیرین بوده
در زبان فارسی دری هم اینک نیز ساکنین یک محل را باشندگان آن محل می نامند.