غزل شمارهٔ ۲۴۳۸
دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زادهای
در هیچ مسجد مکر او نگذاشته سجادهای
خرقه فلک ده شاخ از او برج قمر سوراخ از او
وای ار بیفتد در کفش چون من سلیمی سادهای
زد آتش اندر عود ما بر آسمان شد دود ما
بشکست باد و بود ما ساقی به نادر بادهای
در کار مشکل میکند در بحر منزل میکند
جان قصه دل میکند کو عاشقی دل دادهای
دل داده آن باشد که او در صبر باشد سخت رو
نی چون تو گوشه گشتهای در گوشهای افتادهای
در غصهای افتادهای تا خود کجا دل دادهای
در آرزوی قحبه یا وسوسه قوادهای
شرمی بدار از ریش خود از ریش پرتشویش خود
بسته دو چشم از عاقبت در هرزه لب گشادهای
خوب است عقل آن سری در عاقبت بینی جری
از حرص وز شهوت بری در عاشقی آمادهای
خامش که مرغ گفت من پرد سبک سوی چمن
نبود گرو در دفتری در حجرهای بنهادهای
غزل شمارهٔ ۲۴۳۷: ای یوسفِ خوشنام هی! در ره میا بیهمرهیغزل شمارهٔ ۲۴۳۹: دامن کشانم میکشد در بتکده عیارهای
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دزدید جمله رخت ما لولی و لولی زادهای
در هیچ مسجد مکر او نگذاشته سجادهای
هوش مصنوعی: تمام لوازم و زیباییهای ما را دزدی، تو که از نسل لولا و لولایی هستی، در هیچ مسجدی هم نقشهات را به همراه سجادهای نگذاشتی.
خرقه فلک ده شاخ از او برج قمر سوراخ از او
وای ار بیفتد در کفش چون من سلیمی سادهای
هوش مصنوعی: اگر در آسمان دگرگونیهایی را ببینی که مانند شاخی از یک درخت است و برج قمر در آن به چشم میآید، چه خواهد شد اگر این همه تغییرات و زیباییها به دست من سلیم و ساده بیفتد؟
زد آتش اندر عود ما بر آسمان شد دود ما
بشکست باد و بود ما ساقی به نادر بادهای
هوش مصنوعی: آتش عود ما بلند شده و دودی به آسمان فرستاده است. باد همان دود را پراکنده کرده و وجود ما را شکاسته است. ای ساقی، بادهای نادر به ما بده.
در کار مشکل میکند در بحر منزل میکند
جان قصه دل میکند کو عاشقی دل دادهای
هوش مصنوعی: در کارهای سخت، به دریا میرود و برای رسیدن به منزل، جانش را فدای داستان دلش میکند. کیست که عاشق باشد و دلش را به کسی داده باشد؟
دل داده آن باشد که او در صبر باشد سخت رو
نی چون تو گوشه گشتهای در گوشهای افتادهای
هوش مصنوعی: دل آن کسی است که در سختی و صبر استوار بماند، نه مانند تو که در گوشهای نشستهای و تسلیم شدهای.
در غصهای افتادهای تا خود کجا دل دادهای
در آرزوی قحبه یا وسوسه قوادهای
هوش مصنوعی: شما در اندوهی گرفتار شدهاید که نمیدانید تا کجا میخواهید به آن ادامه دهید؛ آیا به خاطر آرزوی چیزی بیارزش است یا تحت تأثیر وسوسههای کسانی قرار دارید که شما را به سمت انحراف میبرند؟
شرمی بدار از ریش خود از ریش پرتشویش خود
بسته دو چشم از عاقبت در هرزه لب گشادهای
هوش مصنوعی: از موهای خود شرم کن و از سر و وضع نگران کنندهات. در هر حال، چشمانت را بر مشکلات آینده ببند و با زبان لجام گسیختهات دیگران را آزار نده.
خوب است عقل آن سری در عاقبت بینی جری
از حرص وز شهوت بری در عاشقی آمادهای
هوش مصنوعی: خوب است که انسان عقل خود را به کار بگیرد و پایان کار را با دقت ببیند. از طمع و شهوت دوری کند و در عشق آماده باشد.
خامش که مرغ گفت من پرد سبک سوی چمن
نبود گرو در دفتری در حجرهای بنهادهای
هوش مصنوعی: سکوت کن، چون پرندهای گفت: من پرواز سبکی به سمت باغ نکردم و در جایی محبوس نیستم که در دفتر یادداشتی بنویسند.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۴۳۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1389/04/07 05:07
JAVAD MAHMOUD
سلام،در بیت اول مصرع دوم به گمانم (نگذاشته )صحیحتر از( نگذشته )باشد.
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
1396/03/07 10:06
ابراهیم صفابخش
در بیت زیر:
در غصهای افتادهای تا خود کجا دل دادهای
در آرزوی قحبه یا وسوسه قوادهای
به نظر می رسه برای صحت وزن "وسواسه ی قواده ای" باید نوشته بشه تا اخلالی در زون پیش نیاد.
1396/10/29 22:12
شهلا
یا این: در آرزوی قحبه ای یا وسوسه قواده ای
1401/07/16 22:10
محسن حسینی پور
در فارسی جدید برای کلماتی که به «ه» ختم می شوند برای در حالت مضاف و مضاف الیه و یا موصوف و صفت از حرف «ی» استفاده می شود مثل قهوه ی تلخ و قصه ی من . بنا بر این در بیت مذکور کلمه وسوسه به صورت «وسوسه ی قواده ای» نوشته و خوانده می شود و هیچ مشکل وزنی هم پیش نمی آید.