غزل شمارهٔ ۲۴۲۸
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸ به خوانش محمدرضا جراح زاده
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۴۲۸ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
درود به همه ی دوستان فرهیخته و دوست دار شعرهای ناب و بهاریه های شعر پارسی :
به گفته ی استاد محمد علی سجادی استاد دانشگاه در برنامه ی " باد صبا "
که در روز شمار 08 فروردین 1376 این غزل مولانا ( بهاریه = شعری که درباره ی
بهار سروده شده ) را زیباترین بهاریه پارسی دانستند .
خوب به آهنگ این غزل شگفت دقت کنید . با سپاس از شما دوست
گرامی که در پی بهترین های هر چیزی هستید .
شاد زی و شادی گستر باش
شاد زی ، مهر ورز ، فراجهانی باش
گر خدا خواهد تا درودی دیگر بدرود.
[قلب][گل][رضایت]
مصرع دوم بیت دوم به نظر اینطور باشد
چون "نو" مسلمانان خوش....
رومی رخان ماه وش زاییده از خاک حبش
چون نومسلمانان خوش بیرون شده از کافری
اگر در کشور حبشه( اتیوپی) ماهرویانی دلربا ببینید با خود میگویید اینان حتما توریست هستند، از سرزمین دیگری بدینجا سفر نموده اند!
حال که گل های رنگ رنگ بهاری از خاک تیره بررسته اند،
چرا با خود نمی اندیشید این مهاجران نیز از فضای دیگری آمده اند؟!
برخی از زیباترین زنان جهان از اقریقای خاوری می آیند
من خود به چشم خویشتن دیده ام که چه جان بخشند!!، گر چه زنگیشان میخوانند، و نو مسمان نیستند!! که از نخستین مسمانان اند ، از کافری بیرون شده به رهزنی دل و دین بر خاسته اند.
راهزنانی که صد قافله دل میزنند، و صدها با خود می برند.
درود
نیک میدانید که مولانا این تمثیل ها را به کار می بندد تا حقیقتی را یادآور شود، وگرنه کیست که در سنجش سیه چردگان و رنگ پریدگان به افزون بودن ترکیب NaCl در رنگین پوستان خستو نباشد؟!
او از این تفاوت و تمثیل شیرین مدد می جوید تا بگوید :
در جان بلبل گل نگر وز گل به عقل کل نگر
از رنگ در بی رنگ پر تا بو که آن جا ره بری
نیز در جایی دیگر رومی را در مقابل زنگی به کار می برد :
مرد آهنگر که او زنگی بود
دود را با روش همرنگی بود
مرد رومی کو کند آهنگری
رویش ابلق گردد از دودآوری
پس بداند زود تاثیر گناه
تا بنالد زود گوید ای اله
البته که نه سرسپردگی به رومیان داشته نه ستیزی با زنگیان،
بزرگان دل هایی به فراخی همه جهان دارند!
امید که بزرگان جملگی اسباب بزرگی آماده ، و به ویژه بکار داشته و بدارند.
در باره جناب بلخی اگر هم دلی بزرگ داشته بوده است، آقای شمس چنان فراخ درآن نشسته بود که هتا جایی برای نزدیکان صاحب دل به جای ننهاده بوده است.
و فراموش نفرمایید که ایشان در پیشداوری هایی این گونه پیشینه ای درخشان ندارد.
با پدرود ( تندرست بوید)
درود بر شما،
همانطور که دوست بزرگوار جناب صائب در نظرات اشاره کردند، در بیت دوم " نو مسلمانان" صحیح هست. چرا که واژه "تو" هیچ تناسبی از نظر معنا با بیت ندارد. برای کسی که از کافری بیرون رفته باشد، چنانچه مولانا در همین بیت اشاره کرده ، واژه "نو مسلمان" به کار میرود.
من شعری از فیض کاشانی دیده ام که خیلی زیاد شبیه این شعر مولاناست ؛حور ارچه دارد دلبری اما تو چیز دیگری .... نمیدانم کدام شاعر از دیگری کمک گرفته است
سلام به رفقای عزیزم
بنظرم این شعر درباره بهار عشق الهی ست...
"گل عقل غارت میکند، نسرین اشارت میکند/کاینک پس پرده ست آن کو میکند صورتگری"
از گل های عقل پران این عالم بگذر ، توکل کن به خدای آفریننده ، عاشق صورتگر باش نه صورت