گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۱۸

ای جان ای جان فی ستر الله
اشتر می‌ران فی ستر الله
جام آتش درکش درکش
پیش سلطان فی ستر الله
ساغر تا لب می‌خور تا شب
اندر میدان فی ستر الله
چشمش را بین خشمش را بین
پنهان پنهان فی ستر الله
یاری شنگی پروین رنگی
آمد مهمان فی ستر الله
دیدم مستش خستم دستش
آسان آسان فی ستر الله
ساقی برجه باده درده
پنگان پنگان فی ستر الله

اطلاعات

وزن: مفعولن فع مفعولن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جان ای جان فی ستر الله
اشتر می‌ران فی ستر الله
هوش مصنوعی: ای محبوب، ای روح من، در سایه‌ی خداوند حرکت کن و بران.
جام آتش درکش درکش
پیش سلطان فی ستر الله
هوش مصنوعی: شربت آتش را با احتیاط بنوش و آن را پیش پادشاه در پوشش خداوندی نگه‌دار.
ساغر تا لب می‌خور تا شب
اندر میدان فی ستر الله
هوش مصنوعی: جام را تا لب پرکن و تا شب در میدان بمان، که در سایه‌ی خداوند هستی.
چشمش را بین خشمش را بین
پنهان پنهان فی ستر الله
هوش مصنوعی: چشم او را ببین که چگونه در خشم خود پنهان است و این پنهان‌کاری در سایه‌ی رحمت خداوند قرار دارد.
یاری شنگی پروین رنگی
آمد مهمان فی ستر الله
هوش مصنوعی: دوست عزیز و دلنشین با زیبایی خاصی به سراغ ما آمده است، مانند یک مهمان محترم که زیر پوشش حمایت الهی قرار دارد.
دیدم مستش خستم دستش
آسان آسان فی ستر الله
هوش مصنوعی: دیدم که او مست و سرخوش است و من از آن خسته‌ام، اما او به راحتی و بی‌خیالی در پرده‌ای از رحمت خداوند قرار دارد.
ساقی برجه باده درده
پنگان پنگان فی ستر الله
هوش مصنوعی: ای ساقی، شراب را به من بده، به آرامی و با احتیاط، چون در سایه رحمت الهی هستیم.