غزل شمارهٔ ۲۴۱۷
خلاصه دو جهان است آن پری چهره
چو او نقاب گشاید فنا شود زهره
چو بر براق معانی کنون سوار شود
به پیش سلطنت او که را بود زهره
ستارگان سماوات جمله مات شوند
به طاس چرخ چو آن شه درافکند مهره
چو روح قدس ببیند ورا سجود کند
فرشتگان مقرب برند از او بهره
همای عرش خداوند شمس تبریزی
که هفت بحر بود پیش او یکی قطره
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خلاصه دو جهان است آن پری چهره
چو او نقاب گشاید فنا شود زهره
هوش مصنوعی: وقتی آن چهره زیبای پریمانند نقاب خود را برمیدارد، جهان و هستی به کلی متغیر میشود و همه چیز تحت تأثیر او قرار میگیرد.
چو بر براق معانی کنون سوار شود
به پیش سلطنت او که را بود زهره
هوش مصنوعی: وقتی کسی بر مرکب عالی معانی نشسته است، باید به احترام و عظمت او توجه کند و ببیند که چه کسی قادر است به او نزدیک شود و از مقامش بهرهمند گردد.
ستارگان سماوات جمله مات شوند
به طاس چرخ چو آن شه درافکند مهره
هوش مصنوعی: ستارگان آسمان همه از بین میروند، مانند مهرههایی که آن پادشاه بر زمین میریزد.
چو روح قدس ببیند ورا سجود کند
فرشتگان مقرب برند از او بهره
هوش مصنوعی: وقتی روح القدس او را ببیند، فرشتگان نزدیک به خدا به او احترام میگذارند و از او نعمت و برکت میگیرند.
همای عرش خداوند شمس تبریزی
که هفت بحر بود پیش او یکی قطره
هوش مصنوعی: پرندهای که در آسمانهای خداوند زندگی میکند، شمس تبریزی، که خود به اندازهای بزرگ و پرذوق است که در برابر هفت دریا، مانند یک قطره به نظر میرسد.