گنجور

غزل شمارهٔ ۲۴۱

نرد کف تو بردست مرا
شیر غم تو خوردست مرا
گشتم چو خلیل اندر غم تو
آتشکده‌ها سردست مرا
در خاک فنا ای دل بمران
کز راندن تو گردست مرا
می‌ران فرسی در گلشن جان
کز گلشن جان وردست مرا
در شادی ما وهمی نرسد
کاین خنده گری پرده‌ست مرا
صد رخ ز درون سرخ‌ست مرا
یک رخ ز برون زردست مرا
ای احول ده این هر دو جهان
کز راحت تو دردست مرا
در رهبریت ای مرد طلب
بر هر سر ره مردست مرا
خاموش و مجو تو شهرت خود
کز راحت تو دردست مرا

اطلاعات

وزن: مستفعلتن مستفعلتن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نرد کف تو بردست مرا
شیر غم تو خوردست مرا
هوش مصنوعی: من بازی را با تو باختم و حالا غم تو وجودم را زخم کرده است.
گشتم چو خلیل اندر غم تو
آتشکده‌ها سردست مرا
هوش مصنوعی: در غم تو به اندازه‌ی خلیل (ابراهیم) دچار ناراحتی و درد شده‌ام که احساس می‌کنم آتشکده‌ها سرد شده‌اند و چراغان و گرمای آن‌ها نیست.
در خاک فنا ای دل بمران
کز راندن تو گردست مرا
هوش مصنوعی: ای دل، در خاک نابودی بمیری، چرا که از دوری تو، غم و اندوه بر من سنگینی می‌کند.
می‌ران فرسی در گلشن جان
کز گلشن جان وردست مرا
هوش مصنوعی: به جلو برو و به جایی سرسبز و آرامش‌بخش قدم بگذار، جایی که روح من در آن بالاتر از زیبایی‌های آنجا قرار دارد.
در شادی ما وهمی نرسد
کاین خنده گری پرده‌ست مرا
هوش مصنوعی: در شادی ما هیچ چیز نمی‌تواند به ما برسد، زیرا این خندیدنی که می‌زنم، در واقع پوششی است بر درونی‌ترین حس‌های من.
صد رخ ز درون سرخ‌ست مرا
یک رخ ز برون زردست مرا
هوش مصنوعی: من از درون، صد چهره‌ی سرخ دارم، اما از بیرون، تنها یک چهره‌ی زرد دارم.
ای احول ده این هر دو جهان
کز راحت تو دردست مرا
هوش مصنوعی: ای احول، در این دو جهان، هرچند که راحتی تو برای من دردسر شده است.
در رهبریت ای مرد طلب
بر هر سر ره مردست مرا
هوش مصنوعی: ای مردی که راهنما هستی، در مسیر جستجو و طلب، هر جایی که بروی، به من هم راهنمایی کن.
خاموش و مجو تو شهرت خود
کز راحت تو دردست مرا
هوش مصنوعی: سکوت کن و تلاش نکن تا شهرت خود را نشان دهی، زیرا راحتی تو باعث درد و رنج من شده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۴۱ به خوانش پری ساتکنی عندلیب

حاشیه ها

1392/05/02 12:08
ساسان

مصراع دوم بیت هفتم غلط تایپ شده است تکرار مصراع دوم بیت آخر است
جفت است ترا فرد است مرا
از روی تصحیح فروزانفر

1396/01/03 00:04
وفایی

آقای ساسان کاملا صحیح نوشته اند .

1396/01/03 00:04
وفایی

من دارم با خودم فکر می کنم که آقای ساسان ، مرداد 92 این بیت را به درستی تصحیح کرده اند . الان سال 96 است ! یعنی نزدیک به چهار سال است که این کامنت نوشته شده ولی هیچ تغییری در آن بیت اشتباه صورت نگرفته ....
اگر گنجور عزیز ، هیچ نظرات ما را تحویل نمی گیرند ، پس ما برای چه می نویسیم ؟!
شاید بهتر باشد فقط به پاسخ دادن به سوالات دوستان بسنده کنیم ...

1402/05/10 16:08
علیرضا بدیع

اکنون مرداد 1402 فرا رسیده است. دقیقا ده سال بعد

1397/08/08 04:11
همایون

کاین خنده گری پردست مرا
همانطور که خورده است و برده است به صورت خوردست و بردست با حذف ه آمده است
ای احول اگر این هر دو جهان - جفتند ترا فردست مرا
غزلی زیبا، شاد و و متفاوت
دل همیشه راه فنا را می‌‌پیماید و در طلب افرینندگی است تا از فنا، نوی را به هستی‌ بیاورد
جان در آغاز اسیر و دلباخته هستی‌ و زیبائی‌های آن است ولی همیشه جان به یک حال نمی ماند
این موضوع که جان در طول تاریخ تغییر می‌‌کند بعدا توسط هگل مطرح می‌‌شود
ولی دریافت جلال دین به مراتب ژرف تر است
به دل می‌‌گوید که اینقدر در فنا تاخت و تاز و گرد و خاک به پا نکن، بیا و یک سواری و گردش در جان من بکن
جان من درد و غم از شیر مرد طلب و نراد زمان دریافت می‌‌کند نه از خواهش‌های کوچک هستی‌ و بی‌ آنکه نامی‌ ببرد از شمس می‌‌گوید ولی اینبار از اثری که در او گذاشته شده است و توانائی خود می‌‌گوید و او را راحت می‌‌گذارد زیرا پهلوانی و مردی حکم می‌‌کند که خود پای به میدان بگذاری

1397/08/16 01:11
Erfan Emami

سلام دوستان اسم این وزن چی.هست؟؟؟

1398/10/31 00:12

سلام ممکنه کسی معنی بیت 5 رو بگه لطفا؟