غزل شمارهٔ ۲۴۰۴
ای مه و ای آفتاب پیش رخت مسخره
تا چه زند زهره از آینه و جندره
پیش تو افتاده ماه بر ره سودای عشق
ریخته گلگونهاش یاوه شده قنجره
پنجرهای شد سماع سوی گلستان تو
گوش و دل عاشقان بر سر این پنجره
آه که این پنجره هست حجابی عظیم
رو که حجابی خوش است هیچ مگو ای سره
از شکرینی که هست بهر بخاییدنش
لب همه دندان شدهست بر مثل دستره
دست دل خویش را دیدم در خمرهای
گفتم خواجه حکیم چیست در این خنبره
گفت شراب کسی کو همگی چرخ را
با همه دولاب جان می نخرد یک تره
کره گردون تند پیشش پالانیی
بر سر میدان او جان خر باتوبره
ای شه فارغ از آن باشد در لشکرت
نصرت بر میمنه دولت بر میسره
ای که ز تبریز تو عید جهان شمس دین
هین که رسید آفتاب جانب برج بره
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای مه و ای آفتاب پیش رخت مسخره
تا چه زند زهره از آینه و جندره
هوش مصنوعی: ای ماه و ای خورشید، حضور شما برای من مانند یک شوخی است، تا ببینیم ستاره زهره چه تصاویری از خود در آینه و انبساطش به نمایش میگذارد.
پیش تو افتاده ماه بر ره سودای عشق
ریخته گلگونهاش یاوه شده قنجره
هوش مصنوعی: ای عشق، در حضورت ماه به زمین افتاده و زیباییاش مانند گل بر زمین پاشیده شده است، اما در این حال، دل و جانم پر از خیالات و توهمات بیاساس شده است.
پنجرهای شد سماع سوی گلستان تو
گوش و دل عاشقان بر سر این پنجره
هوش مصنوعی: گویی پنجرهای به سمت باغ گل باز شده است و صدای خوش نوازشها و شوق عاشقان در اطراف این پنجره طنینانداز شده است.
آه که این پنجره هست حجابی عظیم
رو که حجابی خوش است هیچ مگو ای سره
هوش مصنوعی: آه که این پنجره، مانع بزرگی است که در عین حال خوشایند به نظر میرسد، اما هیچ چیز دربارهاش نگو، ای بزرگوار.
از شکرینی که هست بهر بخاییدنش
لب همه دندان شدهست بر مثل دستره
هوش مصنوعی: از شیرینیای که وجود دارد، همه لبها مثل دندانها شدهاند برای لذت بردن از آن.
دست دل خویش را دیدم در خمرهای
گفتم خواجه حکیم چیست در این خنبره
هوش مصنوعی: دست دل خود را درون خمرهای دیدم و از خود پرسیدم که این حکیم چه چیزی در این ظرف دارد؟
گفت شراب کسی کو همگی چرخ را
با همه دولاب جان می نخرد یک تره
هوش مصنوعی: میگوید کسی که به عشق و لذتهای دنیوی اهمیت نمیدهد و زندگی را به راحتی میگذراند، ارزش یک لیوان شراب را هم ندارد.
کره گردون تند پیشش پالانیی
بر سر میدان او جان خر باتوبره
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به سرعت و پویایی زمان اشاره میکند و میگوید که زندگی همچون کرهای در حال گردش است. او همچنین به زحمتهایی که در میدان زندگی وجود دارد اشاره میکند و به نوعی میگوید که باید با حوصله و شجاعت با چالشها روبهرو شد. در ادامه به جانسوزیها و سختیهایی که در زندگی با آنها مواجهیم نیز اشاره میشود.
ای شه فارغ از آن باشد در لشکرت
نصرت بر میمنه دولت بر میسره
هوش مصنوعی: ای شاه، تو از آن چه در جنگت در سمت چپ نصرت به همراه دارد و در سمت راست موفقیت و پیروزی، بینیازی.
ای که ز تبریز تو عید جهان شمس دین
هین که رسید آفتاب جانب برج بره
هوش مصنوعی: ای کسی که از تبریز، عید جهانی برای شمس دین به ارمغان آوردی، اکنون زمانی فرا رسیده است که آفتاب به سمت برج بره میتابد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۴۰۴ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1398/01/05 00:04
علی حاجی بلند
گویا جنانجه دهخدا کوید :غنجره . [ غ َ ج َ رَ / رِ ] (اِ) سرخی و غازه باشد که زنان بر روی مالند. (برهان قاطع). غنجر. غنجار. غنجاره . رجوع به همین کلمه ها شود :
پیش تو افتاده ماه بر ره سودای عشق
ریخته گلگونه اش یاوه شده غنجره .
مولوی (از فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ).
1398/01/05 00:04
علی حاجی بلند
جندره :دو جوب که با آنها لباس ها را مالیده می کردند.
خنبره : خم و خنب کوچک را گویند.
1398/01/05 00:04
علی حاجی بلند
برج بره همان برج حمل است که مطابق فروردین است