گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۹۹

ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
هم در تو می‌گدازم چون از توام فسرده
گه در کفم فشاری گه زیر پا به هر غم
زیرا که می‌نگردد انگور نافشرده
چون نور آفتابی بر خاک ما فکندی
و آن گاه اندک اندک باز آن طرف ببرده
از روزن تن خود چون نور بازگردیم
در قرص آفتابی پاک از گناه و خرده
آن کس که قرص بیند گوید که گشت زنده
و آن کو به روزن آید گوید فلان بمرده
در جام رنج و شادی پوشیده اصل ما را
در مغز اصل صافیم باقی بمانده درده
ای اصل اصل دل‌ها ای شمس حق تبریز
ای صد جگر کبابت تا چیست قدر گرده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای از تو من برسته ای هم توام بخورده
هم در تو می‌گدازم چون از توام فسرده
هوش مصنوعی: ای که من از تو مستقل شده‌ام، هم تو در من نفوذ کرده‌ای و هم من در تو ذوب می‌شوم، زیرا که من از تو خسته و پریشان شده‌ام.
گه در کفم فشاری گه زیر پا به هر غم
زیرا که می‌نگردد انگور نافشرده
هوش مصنوعی: گاهی فشار را در دستم احساس می‌کنم و گاهی هم آن را زیر پا می‌زنم، چرا که به هر غمی دقت می‌کنم؛ زیرا انگور فشرده، نمی‌چرخد.
چون نور آفتابی بر خاک ما فکندی
و آن گاه اندک اندک باز آن طرف ببرده
هوش مصنوعی: تو مانند نور آفتاب بر زمین ما تابیدی و سپس به آرامی به سوی دیگر رفتی.
از روزن تن خود چون نور بازگردیم
در قرص آفتابی پاک از گناه و خرده
هوش مصنوعی: از طریق وجود خود و از دنیای مادی بیرون بیاییم و به سوی نور و روشنی باشیم، مانند خورشید پاک و بی‌عیب، دور از خطاها و کوچک‌سازی‌ها.
آن کس که قرص بیند گوید که گشت زنده
و آن کو به روزن آید گوید فلان بمرده
هوش مصنوعی: کسی که از دور یک چیز را ببیند، فکر می‌کند که آن زنده است و کسی که از نزدیک به آن نگاه کند، می‌فهمد که آن چیز مرده است.
در جام رنج و شادی پوشیده اصل ما را
در مغز اصل صافیم باقی بمانده درده
هوش مصنوعی: در ظرف زندگی اکثر ما، درد و خوشحالی به هم آمیخته است. اما در درون ما، حقیقت خام و صاف همچنان باقی مانده و ممکن است آسیب‌دیده باشد.
ای اصل اصل دل‌ها ای شمس حق تبریز
ای صد جگر کبابت تا چیست قدر گرده
هوش مصنوعی: ای پادشاه دل‌ها و روشنی‌بخش وجود، ای شمس‌الدین تبریزی! تو که ارزش و مقامت بیش از هر چیز دیگر است، چه رازی در دل تو نهفته است که آن را درک کنیم؟

حاشیه ها

1395/07/02 07:10
بامداد

بیت سوم در بعضی نسخه ها: چون آفتاب، نوری بر خاک ما فکندی