گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۹۵

دیدم نگار خود را می‌گشت گرد خانه
برداشته ربابی می‌زد یکی ترانه
با زخمه چو آتش می‌زد ترانه خوش
مست و خراب و دلکش از باده مغانه
در پرده عراقی می‌زد به نام ساقی
مقصود باده بودش ساقی بدش بهانه
ساقی ماه رویی در دست او سبویی
از گوشه‌ای درآمد بنهاد در میانه
پر کرد جام اول زان باده مشعل
در آب هیچ دیدی کآتش زند زبانه
بر کف نهاده آن را از بهر دلستان را
آنگه بکرد سجده بوسید آستانه
بستد نگار از وی اندرکشید آن می
شد شعله‌ها از آن می بر روی او دوانه
می‌دید حسن خود را می‌گفت چشم بد را
نی بود و نی بیاید چون من در این زمانه

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دیدم نگار خود را می‌گشت گرد خانه
برداشته ربابی می‌زد یکی ترانه
هوش مصنوعی: دختر زیبای خود را دیدم که دور خانه می‌چرخید و در دستش عوده‌ای بود که با آن ترانه‌ای می‌نواخت.
با زخمه چو آتش می‌زد ترانه خوش
مست و خراب و دلکش از باده مغانه
هوش مصنوعی: او با نواخت ساز، مثل آتش آهنگ زیبا و دلنشینی می‌خواند که مستی و شیدایی را به همراه داشته و یادآور شراب مغ لقب است.
در پرده عراقی می‌زد به نام ساقی
مقصود باده بودش ساقی بدش بهانه
هوش مصنوعی: در مجلس عراقی، کسی به نام ساقی به نوشیدن مشغول بود و باده‌ای که مورد نظرش بود، در دست داشت. اما بهانه‌ای که او برای نوشیدن داشت، ساقی دیگری بود.
ساقی ماه رویی در دست او سبویی
از گوشه‌ای درآمد بنهاد در میانه
هوش مصنوعی: نوشنده‌ای با چهره‌ای زیبا، ظرفی پر از می را از گوشه‌ای برداشت و در وسط قرار داد.
پر کرد جام اول زان باده مشعل
در آب هیچ دیدی کآتش زند زبانه
هوش مصنوعی: جام اول را از آن شراب پر کردند، آیا دیدی که آتش چگونه در آب زبانه می‌کشد؟
بر کف نهاده آن را از بهر دلستان را
آنگه بکرد سجده بوسید آستانه
هوش مصنوعی: آن فرد، آن چیز را برای دلبرانش بر زمین گذاشت و سپس به احترام آن، سجده کرد و آستانه را بوسید.
بستد نگار از وی اندرکشید آن می
شد شعله‌ها از آن می بر روی او دوانه
هوش مصنوعی: زیبایی چهره محبوب، جان او را تسخیر کرد و زمانی که آن می به صورتش ریخت، آتش شوری در قلبش برافروخت.
می‌دید حسن خود را می‌گفت چشم بد را
نی بود و نی بیاید چون من در این زمانه
هوش مصنوعی: حسن به زیبایی و جذابیت خود می‌نگریست و گفت که چشم‌های حسودی وجود ندارد و اگر هم باشد، نمی‌تواند مانند من در این زمانه باشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۹۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/03/09 03:06

درود
فرمان فتحعلیان- آلبوم مست و خراب- آهنگ پیر مغان

1397/02/11 21:05
همایون

اشاره به شمس دارد که همیشه مستی می‌‌کرده است و در مستی سر آمد همه دوران هاست و با ساقی هستی‌ و معنی‌‌های نو همیشه در ارتباط بوده و همین او را نگاری مست و ترانه خوان و دلستانی آتش خو و سر کشی‌ شعله مانند می‌‌کرده و گویی ساقی هستی‌ همیشه خدمت گذار اوست
جلال دین این گونه بودن را آرزوی هر انسانی‌ می‌‌داند هر چند که این رویداد و این انسان خدا گونه تنها یک بار پای به هستی‌ نهاده است و جلال دین بخت هم خانه بودن با او را داشته است

1399/03/21 15:05
فاطمه

خجسته میرزاولی ومدینه حق نظر از تاجیکستان این غزل را خوانده اند

1399/10/26 17:12
نسرین

گروه سپهر در «سپهرخوانی» سه بیت اول را با نام قطعه‌ی «یار شو» اجرا کرده‌اند.

1400/04/08 20:07
مهدی

همان‌طور که فاطمه فرمود «خجسته میرزاولی» و «مدینه حق‌نظروا» این شعر را خوانده‌اند:
https://www.youtube.com/watch?v=obCbgIFWlas
که بازخوانی بود و خواننده‌ی اصلی آن «خرما شیرین» است:
https://www.youtube.com/watch?v=8KStcwMfzck