گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۹۰

آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده
فردا از او ببینی صد حور رو گشاده
بنگر به شهوت خود ساده‌ست و صاف بی‌رنگ
یک عالمی صنم بین از ساده ای بزاده
زنبور شهد جانت هر چند ناپدید است
شش خانه‌های او بین از شهد پر نهاده
اندازه تن تو خود سه گز است و کمتر
در خان خود تو بنگر از نه فلک زیاده
تا چند کاسه لیسی این کوزه بر زمین زن
برگیر کاه گل را از روی خنب باده
سجاده آتشین کن تا سجده صاف گردد
آتش رخی برآید از زیر این سجاده
آید سوارگشته بر عشق شمس تبریز
اندر رکاب آن شه خورشید و مه پیاده

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن آتشی که داری در عشق صاف و ساده
فردا از او ببینی صد حور رو گشاده
هوش مصنوعی: آتشی که اکنون در عشق داری، روزی به تو نشان خواهد داد که تعدادی از حورها به روی تو لبخند می‌زنند.
بنگر به شهوت خود ساده‌ست و صاف بی‌رنگ
یک عالمی صنم بین از ساده ای بزاده
هوش مصنوعی: به خواسته‌های خود نگاه کن که چقدر خالص و بی‌پرده‌اند. در واقع، از سادگی و بی‌غلغلگی آن، جهانی پر از زیبایی‌ها و مجسمه‌های دل‌فریب خلق شده است.
زنبور شهد جانت هر چند ناپدید است
شش خانه‌های او بین از شهد پر نهاده
هوش مصنوعی: زنبور عسل به رغم این که در حال حاضر قابل مشاهده نیست، اما می‌توانی شش خانه‌اش را ببینی که از عسل پر شده‌اند.
اندازه تن تو خود سه گز است و کمتر
در خان خود تو بنگر از نه فلک زیاده
هوش مصنوعی: اندازه بدن تو تنها سه گز است، اما در خانهٔ خود می‌بینی که از نه آسمان بیشتر است.
تا چند کاسه لیسی این کوزه بر زمین زن
برگیر کاه گل را از روی خنب باده
هوش مصنوعی: چند بار می‌خواهی برای این کوزه که روی زمین افتاده، کاسه‌لیسی کنی؟ به جای این کار، بهتر است کاه و گل را از روی آن پاک کنی و به نوشیدنی‌ات بپردازی.
سجاده آتشین کن تا سجده صاف گردد
آتش رخی برآید از زیر این سجاده
هوش مصنوعی: سجاده را به گونه‌ای درآور که سجده‌ات صاف و مرتب شود؛ آتشی که از زیر این سجاده می‌جهد، رخ می‌نمایاند.
آید سوارگشته بر عشق شمس تبریز
اندر رکاب آن شه خورشید و مه پیاده
هوش مصنوعی: عشق شمس تبریز همچون سواری با کمال و زیبایی است که در کنارش، نور و روشنی خورشید و ماه در حال حرکت‌اند. این تصویر به نوعی بیانگر لیاقتی است که در عشق و محبتی عمیق نهفته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۹۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/02/09 04:05
همایون

غزل راز بزرگ
نو شدن و افزایش و از جنس جان شدن به یک نوع مستی نیازمند است که از جنس صداقت است و سادگی
حتی سخن دیگران را گفتن نیز از صداقت به دور است و کاسه لیسی‌ است
زنبور شهد و شیرینی‌ جان همواره از گل‌های تازه می‌‌تواند کندو را پر از عسل کند
امروزه علم پی‌ برده است که ذرات و عناصر روی زمین محصول همه رویداد‌های کیهانی از ابتدا تا کنون است، و جسم ما نیز محصول نهایی آن و همه چیز در هستی‌ است، و این یگانگی و یک پارچگی در هستی‌ است که کار می‌‌کند و ارتباط با آن یگانگی مانند کار کردن با آتش است که با همه چیز می‌‌آمیزد و همه را از جنس خود می‌‌سازد، امیختن با جلال دین امیختن با شمس است و این آمیزش از توانائی سرشاری برخوردار است و این عشق جلال دینی است که دست آورد‌های روز افزونی در پی‌ خواهد داشت و هر روز شمس را زنده تر از دیروز به میدان می‌‌آورد به کوری چشم همه دشمنان او

1397/10/27 18:12
نادر..

سجاده آتشین کن..

1398/08/06 12:11
بابک بامداد مهر

درجان خودتوبنگر ازنه فلک زیاده