اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
در خانه دل ای جان آن کیست ایستاده؟
بر تخت شه کی باشد جز شاه و شاهزاده؟
هوش مصنوعی: در دل تو، ای جان، چه کسی نشسته است؟ غیر از شاه و فرزند شاه، کسی نمیتواند بر تخت پادشاهی باشد.
کرده به دست اشارت کز من بگو چه خواهی؟
مخمور می چه خواهد جز نقل و جام و باده؟
هوش مصنوعی: به او اشاره کرد و پرسید که از من چه میخواهی؟ شخص مست چه چیزی جز شراب و جام و دلیری میخواهد؟
نقلی ز دل معلق جامی ز نور مطلق
در خلوت هوالحق بزم ابد نهاده
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی توصیف شده که دل انسان، مثل یک جامی معلق و شفاف، پر از نور مطلق است. در خلوتی که به خداوند نزدیک میشود، جشنی همیشگی و ابدی برپا کرده است.
ای بس دغلفروشان در بزم بادهنوشان
هش دار تا نیفتی ای مرد نرم و ساده
هوش مصنوعی: در میان مینوشان، افراد فریبندهای هستند که باید مراقب باشی تا به دام آنها نیفتی، ای مرد نازکدل و سادهلوح.
در حلقه قلاشی زنهار تا نباشی
چون غنچه چشمبسته چون گل دهانگشاده
هوش مصنوعی: زنهار مراقب باش که در محیط بینظمی و هرجومرج، مثل غنچهای که چشمهایش بسته است، خاموش و بیتفاوت نباشی. برعکس، باید مانند گلی باشی که آماده شکفتن و بیان خود است.
چون آینه است عالم نقش کمال عشق است
ای مردمان کی دیده است جزوی ز کل زیاده؟
هوش مصنوعی: دنیا مانند آینهای است که جلوه جمال عشق را به نمایش میگذارد. ای مردم، آیا هیچکس جزئی را که از کل کمال فراتر باشد، دیده است؟
چون سبزه شو پیاده زیرا در این گلستان
دلبر چو گل سوار است باقی همه پیاده
هوش مصنوعی: در این گلستان زیبا، هر کسی که به دنبال عشق است باید مانند گیاه از خویش بیغلط باشد. زیرا محبوب ما، مانند گلی سوار بر اسبی، تنها با دیگران تفاوت دارد. دیگران همچون پیادگان دگرند، اما او در مرتبهای بالاتر و خاصتر است.
هم تیغ و هم کشنده هم کشته هم کشنده
هم جمله عقل گشته هم عقل باد داده
هوش مصنوعی: این متن به نوعی به تضاد میان عامل و مُعَمل میپردازد. هر دو طرف یک ماجرا وجود دارند؛ هم آنکه قدرت دارد و هم آنکه آسیب میبیند. در این میان، همه چیز تحت تأثیر عقل و اندیشه قرار دارد، یعنی همان چیزی که میتواند موجب برانگیختن یا آرامش آن دو شود. در واقع، به نوعی به درگیری و تعادل میان تواناییها و نتایج آنها اشاره دارد.
آن شه صلاح دین است کاو پایدار بادا
دست عطاش دایم در گردنم قلاده
هوش مصنوعی: پادشاهی که بر حق و درستکار است، باید همیشه پایدار بماند و نعمت و برکتش به همیشگی بر گردنم همچون زنجیری باشد.
حاشیه ها
1395/05/19 23:08
سینا صدری
در مصرع دوم بیت هشتم، " باد " صحیح است:
هم جمله عقل گشته، هم عقل باد داده.....
صلاح دین نقش مهمی در ادامه کار شمس و جلال دین داشته است و از جان و دل همراه او بوده تا او بتواند آن توانائی و آرامش لازم را کسب کند و از حادثه سهمگین عشق یعنی سر به نیستی شمس گذر کند تا به جزیره مثنوی معنوی (ماهنامه) برسد و دنباله راه را با حسام دین برای تنظیم و ارائه فرهنگ جلالی به بشر پیش رود
در این فرهنگ یک شاه داریم که هم میتواند شمس باشد هم جلال دین و هم صلاح دین و یا حسام دین و یا هر انسانی که به این آیین پای بندی دارد، در حقیقت یک معنی است چون نقل که سازنده آن دل است و یک جامی که ساقی آن هستی است و یک نقش است که کاملترین است و کمال است و نام آن عشق و ما همه در پی آن روانیم و از او هستیم و در شکوه و نور آن غرقیم
آنها که از این دست نیستند دغل کارانی اند که حسابی جدا برای خود باز کرده اند و دکان ویژهای براه انداخته اند و وای بر آنان که چشم و گوش بسته فریب یاوه گویان و پوچان را بخورند و بخوهند در حبابی فرشی برای خود پهن کنند و یا به مقامی کوچک و حقیر بسنده کنند
حال آنکه این پادشه ما که در خانه دل جای اوست با آنکه از همه بر تر است، هر که به او پیوست به اندازه او بزرگ میشود و حتی در جایی بزرگتر و برتر نیز میتواند قرار بگیرد، زیرا حدی و پایانی در کار شاه ما نیست و کیست که این را باور کند که در پادشاهی دل، جزوی میتواند از شاه که کُل است هم بالاتر رود؟ ولی ما به همان باده یار بسنده میکنیم که به ما برسد و ما را با این مستی همراه کند که هم نشینی با شاه به آدم دست میدهد