گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۸۳

عشق تو از بس کشش جان آمده
کشتگانت شاد و خندان آمده
جان شکرخای است لیکن از توش
شکری دیگر به دندان آمده
دوش دیدم صورت دل را چنانک
باز خوش بر دست سلطان آمده
صید کرده جان هر مشتاق را
پر پرخون سوی جانان آمده
جمله جان‌ها سوی تو آید بود
یک جوی زر جانب کان آمده
گفتمش از عاشقان این خون ز چیست
ای تو از عشاق و رندان آمده
گفت خون باشد زبان عاشقی
عشق را خون است برهان آمده
بوی مشک و بوی ریحان لطف ماست
راست گویم نور یزدان آمده
درد درد شمس تبریزی مرا
لحظه لحظه گنج درمان آمده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عشق تو از بس کشش جان آمده
کشتگانت شاد و خندان آمده
هوش مصنوعی: عشق تو آن‌قدر قدرت دارد که جان عاشقان را به زندگانی و شادی می‌آورد، حتی اگر کشته‌ شوند.
جان شکرخای است لیکن از توش
شکری دیگر به دندان آمده
هوش مصنوعی: جان مانند شکر است، اما از تو طعمی شیرین‌تر به دندان آمده است.
دوش دیدم صورت دل را چنانک
باز خوش بر دست سلطان آمده
هوش مصنوعی: دیشب تصویری زیبا از دل را دیدم که به طرز دلنشینی در دستان سلطان قرار داشت.
صید کرده جان هر مشتاق را
پر پرخون سوی جانان آمده
هوش مصنوعی: هر عاشق و دلی که با عشق دست و پنجه نرم کرده، به رغم درد و رنجی که کشیده، اکنون به سمت معشوقش حرکت کرده و در تلاش است تا به او برسد.
جمله جان‌ها سوی تو آید بود
یک جوی زر جانب کان آمده
هوش مصنوعی: تمامی روح‌ها به سوی تو می‌آیند، مانند جوی‌های طلا که به سمت معدنFlow می‌شوند.
گفتمش از عاشقان این خون ز چیست
ای تو از عشاق و رندان آمده
هوش مصنوعی: به او گفتم که این خون عشق از چه سبب است، ای کسی که خود از عاشقان و شادابان آمده‌ای.
گفت خون باشد زبان عاشقی
عشق را خون است برهان آمده
هوش مصنوعی: عشق و عاشقی به گونه‌ای است که بیان آن با کلمات دشوار است و احساسات عمیق و دردناک را به تصویر می‌کشد. عشق به نوعی شبیه به خون است که در وجود عاشق جاری است و نمی‌توان آن را به راحتی توضیح داد. از این رو، عاشق برای بیان عشق خود با چالش‌هایی روبه‌رو است.
بوی مشک و بوی ریحان لطف ماست
راست گویم نور یزدان آمده
هوش مصنوعی: عطر خوش مشک و بوی گل ریحان نشانه‌ی محبت و لطف ماست. واقعاً می‌گویم که نور و روشنی دائمی خداوند در اینجا حضور دارد.
درد درد شمس تبریزی مرا
لحظه لحظه گنج درمان آمده
هوش مصنوعی: درد شمس تبریزی هر لحظه مانند گنجی از درمان برای من حاضر است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۸۳ به خوانش عندلیب