غزل شمارهٔ ۲۳۸۱
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۳۸۱ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
اندرآمیزید...
میشه بکین معنی ترجمان تو این شعر چیه؟؟؟؟؟؟
قسمتی از این شعر در فیلم "Vampire Untold" گفته میشه
اون قسمتش که توی فیلم گفته شده این هست
why think separately
of this life and the next
when one is born from the last
و معنیش هم این قسمت از شعرِ:
چند گویی این جهان و آن جهان
آن جهان بین وین جهان آمیخته
ترجمان یعنی مترجم.و گفته شده زبان سعی می کندآنچه دردل است را ترجمه کندودرقالب کلمات بیان کند .اینها درست است ولی دریک دید برترو وحدت نگر این همه ی مرزبندی ها را ازمیان برداروهمه را آمیخته ویکی ببین.درابیات دیگرهم بدونیک و آهو وشیر و این جهان وآن جهان را ...همه ی اضداد و دویی ها را درشکسته وآمیخته ویکی دانسته است
غزلیات مولانا پر رمز و راز و اسرار آمیز است، این غزل مولانا اشاره دارد ب پایان کار جهان که آسمان و زمین آمیخته می شوند و طرحی نو در انداخته میشود و خداوند عالم و آدم را از نو می آفریند و زمین را ب ارث می برند بندگان صالحش و در کالبد مرده و پیر جهان روحی نو دمیده میشود (یحی الارض بعدموتها) و قیامت صغری قبل از قیامت کبری ب وقوع می پیوندد...عشق بین با عاشقان آمیخته/ روح بین با خاکدان آمیخته/ چند گویی این جهان و آن جهان/ آن جهان بین وین جهان آمیخته( یوم تبدل الارض بغیر ارض) ....آب و آتش بین و خاک و باد را / دشمنان چون دوستان آمیخته( یعنی خداوند عالم و آدم را چنان از نو می آفریند که عناصر چهارگانه ی تشکیل دهنده ی جهان هستی که آب و باد و خاک و آتش هستند و مدام باهم در تضاد و جنگ و دشمنی هستند باهم از در دوستی در می آیند و چنان با هم می آمیزند که عالم و آدمی از نو می آفرینند و زمین رشک بهشت می گردد و طرحی نو در انداخته میسود...خیام هم همین را میگوید: ترکیب طبایع چو به کام تو دمی است/ رو شاد بزی اگر چه بر تو ستمی است( خیام میگوید ترکیب طبایع چهارگانه یعنی باد و خاک و آتش و آب را چون خداوند ب کام تو تغییر داد و ترکیب کرد برو و شاد زندگی کن، هر چند قبل از آن بر تو ستمی شده( اشاره ب آیه قرآن : و نرید آن نمن علی الذین استضعفوا فی الارض....و اراده کردیم تا منت نهیم بر آنانکه مورد ستم واقع شدند در زمین ...و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض....و آنان را وارثان قرار دهیم و در زمین برای آنان امکانات بوجود آوریم و تمکین دهیم( یعنی ترکیب طبایع چهارگانه آب و باد و خاک و آتش را به نفع آنان تغییر دهیم به طوری که ب کام دل آنها باشد تا روز قیامت ) خیام میگوید: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان/ برداشتمی من این فلک را زمیان/ وزنو فلک دگر چنان ساختمی/ کآزاده ب کام دل رسیدی آسان....حافظ هم همین را می گوید: آدمی در عالم خاکی نمی آید ب دست/ عالمی دیگر بیاید ساخت وزنو آدمی....نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد/ عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد....بیاتاگل برافشانیم و می در ساغر اندازیم/ فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم....مولانا هم باز می گوید: آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار میرسد چاک دست آسمان غلغله ایست در جهان عنبر و مشک میدمد سنجق یار میرسد....خیام هم همین را میگوید: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان/ برداشتمی من این فلک را زمیان/ وزنو فلک دگر چنان ساختمی/ کآزاده ب کام دل رسیدی آسان ....در واقع خداوند عالم و آدم را از نو چنان می آفریند ب کام دل بندگان آزاده و صالحش باشد تا روز قیامت و آنان وارثان و سلاطین دوعالم می گرداند ، همانطور که در آیات متعدد قرآن وعده داده: آن الارض یرثها عبادی الصالحون....و نجعلهم الوارثین و نمکن لهم فی الارض....( و آنان را وارثان بی قید و شرط آنچه خدا مالک آن است قرار می دهیم و در زمین آنان را تمکین و سلطنت خواهیم بخشید، خداوند. درباره ی پادشاهی حضرت سلیمان و قوم بنی اسرائیل فرموده: و اورثهم مشارق الارض و نغاربها ...( قید و شرط آورده و گفته آنان را وارثان مشارق و مغارب عالم گردانیدیم) اما در اینجا می فرماید: و نحعلهم الوارثین..( یعنی هیچ قید و شرطی نیاورده، الوارثین یعنی وارث آنچه خداوند. مالک آن است، نه تنها زمین، بلکه شامل آسمانها و بهشت و دوزخ هم میشود، حتی صفات خدا را هم شامل میشود....) گرگ و میش و شیر و آهو چارضد/ از نهیب قهرمان آمیخته....در آن روزگار چنان امنیت برقرار میشود که خشونت و نفرت حتی از میان حیوانات هم میرود و گرگ و میش و شیر و آهو چهار دشمن دیرینه با آرامش در کنار هم زندگی می کنند( در احادیث شیعه هم ب این نکته اشاره شده) ....اتحاد اندر اثر بین و بدان/ نوبهار و مهرگان آمیخته..( در آن زمان خزانی در کار نیست و همیشه نوبهار است) اندر آمیزید زیرا بهر ماست/ این زمین با آسمان آمیخته.(مولانا میگوید این زمینی که با آسمان آمیخته شده از آن ماست، اشاره ب آیه قرآن: آن الارض یرثها عبادی الصالحون...زمین را ب ارث میبرند بندگان صالحش) ....لازم ب ذکر است که مولانا و حافظ و خیام و باباطاهر و....پیروان یک ائمه هستند، همان ائمه ای که در این آیه قرآن ب آن اشاره شده...و نحعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین....
غزلی ناب که همیشه تازه است هستی است زمان است
زمان همین آمیختگی است و هستی نیز اینگونه است
راز هستی که گشودنی نیست در دل همین آمیختگی نهفته است برای عقل آمیختگی یعنی گل آلودگی و دوچیز ناهمگون درهم ریختن
مهرگان و نوروز را عقل چگونه میتواند درهم بیامیزد
چگونه میتوان دید که گذشته همین اکنون است و آینده نیز در آن آمیخته میشود چنین آمیختگی پیبردنی نیست مگر آنکه چون ساغر شاهانه نوشیده شود
هرگز خوشایندگویی برتر از این از شمس بر زبان نیامده است که اینجا آمده و این غزل زیباترین و ژرف ترین است
برخلاف باور های دینی مذهبی که هرچیزی یا خوب است یا بد یا گناه است یا صواب در باور مهرگانی مهر و کین با همدیگرند و فریدون بی ضحاک پدید نمیآید پس فریدون نیز ضحاک را نمیکشد تا مهر همواره در آمیزش باشد همانگونه که جلال عزیز شمس را زنده جاوید ساخت و او را در دل ها به بند کشید