اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بده آن باده جانی، که چنانیم همه
که می از جام و سر از پای ندانیم همه
هوش مصنوعی: بده آن نوشیدنی را که ما همه به این حال درآمدهایم که نمیدانیم از کجا مینوشیم و حالمان چطور است.
همه سرسبزتر از سوسن و از شاخ گُلیم
روح مطلق شده و تابش جانیم همه
هوش مصنوعی: همه چیز سرسبزتر از گل سوسن است و از درختان گیاهان، روح مطلق در اینجا وجود دارد و زندگی و نور را به همه میدهد.
همه دربند هوایند و هوا بنده ماست
که برون رفته از این دور زمانیم همه
هوش مصنوعی: همه تحت تأثیر خواستهها و تمایلات خود قرار دارند، اما ما آزاد هستیم و از این چرخه زمان خارج شدهایم.
همچو سرنا بخروشیم به شکر لب یار
همه دکان بفروشیم که کانیم همه
هوش مصنوعی: ما با شادی و سرور همچون نوای سرنا به نغمهخوانی میپردازیم و به خاطر لب شیرین یار، همه فروشگاهها را به فروش میگذاریم، زیرا که همه ما یکدست و همدل هستیم.
تاب مشرق تن ما را مثل سایه بخورد
که به صورت مثل کون و مکانیم همه
هوش مصنوعی: نور مشرق بر قامت ما میتابد مانند سایه، چون ما در واقع به صورت جسم و مکان هستیم.
زعفران رخ ما از حذر چشم بد است
ما حریف چمن و لاله ستانیم همه
هوش مصنوعی: رنگ زعفران چهره ما به خاطر چشمهای بد نیست، ما توانایی مقابله با چمن و لاله را داریم.
مصحف آریم و به ساقی همه سوگند خوریم
که جز از دست و کفت ، مینستانیم همه
هوش مصنوعی: کتاب آسمانی را میآوریم و به ساقی (بخشش) قسم میخوریم که فقط از دستان و کف او مینوشیم و از هیچ منبع دیگری نمینوشیم.
هر که جان دارد، از گلشن جان بوی برد
هر که آن دارد، دریافت که آنیم همه
هوش مصنوعی: هر کس که روحی دارد، از بهشت روح بوی خوبی میگیرد. هر کس این حال را دارد، میفهمد که ما همه اینگونه هستیم.
دل ما چون دل مرغ است ، ز اندیشه برون
که سبک دل شده زان رطل گرانیم همه
هوش مصنوعی: دل ما مانند دل یک پرنده است، از افکار و نگرانیها آزاد شو، زیرا ما به خاطر بار سنگینی که بر دل داریم، سبکدل شدهایم.
ملکان تاج زر از عشق ره ما بدهند
که کمربخشتر از بخت جوانیم همه
هوش مصنوعی: پادشاهان تاجهای زرین خود را از عشق به ما هدیه میدهند، زیرا که ما به لطف جوانی، از هر چیز دیگر بهرهمندتریم.
جان ما را به صف اول پیکار طلب
ز آنک در پیش روی تیر و سنانیم همه
هوش مصنوعی: ما خواهان این هستیم که در صف مقدم نبرد قرار بگیریم، زیرا در برابر تیر و نیزه منتظریم و آمادهایم.
در پس پرده ظلمات بشر ننشینیم
ز آنک چون نور سحر پرده درانیم همه
هوش مصنوعی: ما در تاریکی و غفلت بشر نشستهایم، زیرا ما مانند نور صبح هستیم که پردهها را کنار میزنیم و حقیقت را نمایان میسازیم.
شام بودیم ، ز خورشید جهان صبح شدیم
گرگ بودیم ، کنون شهره شبانیم همه
هوش مصنوعی: ما در شب به سر میبردیم و از نور خورشید به صبح رسیدیم. قبلاً مانند گرگهایی در تاریکی بودیم، اما اکنون در میان مردم به عنوان راهنما و شبان شناخته میشویم.
شمس تبریز چو بنمود رخ جان آرای
سوی او با دل و جان همچو روانیم همه
هوش مصنوعی: وقتی شمس تبریز چهرهی زیبا و جانبخش خود را نشان داد، همه ما با دل و جان به سمت او روانه شدیم.
حاشیه ها
غزلی زیبا که انسان عارف و رازورز را معرفی میکند تا با آنچه نا محرمان و نا آگاهان میگویند اشتباه نشود
جان عارف به جان هستی پیوند دارد و همیشه از شراب هستی برخوردار است پس اوست که پیش تاز است در صفوف آدمیان و از هیچ نیرویی به خصوص حاکمان نادان زر پرست و مسائل و مشکلات و گرفتاریهای بشر هیچ هراس و اندوهی به خود راه نمی دهد و هرگز با زورگویان و بی خبران سازشی نمی کند چون از همه وابستگیها رهاست
عارف همراه جلال دین نیز به دنبال شمس تبریز روان است و از فرهنگ جلالی باده جانی و رطل گران مینوشد و این باده همه را یکی و یگانه میسازد و همه را در راه روشنایی و خرمی به پیش میبرد خواه دانشمند باشد خواه کارگری ساده همینکه از این گلشن بویی برده باشد در این راه پیشتاز میگردد چون به جان خود آگاه میگردد که این باغ و این گلزار جان میپروراند نه حساب بانکی و سند مالکیت که از تاریکی انسان و خود پرستی او مایه میگیرد