گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۷۸

صد خمار است و طرب در نظر آن دیده
که در آن روی نظر کرده بود دزدیده
صد نشاط است و هوس در سر آن سرمستی
که رخ خود به کف پاش بود مالیده
عشوه و مکر زمانه نپذیرد گوشی
که سلام از لب آن یار بود بشنیده
پیچ زلفش چو ندیدی تو برو معذوری
ای تو در نیک و بد دور زمان پیچیده
نی تراشی است که اندر نی صورت بدمد
هیچ دیدی تو نیی بی‌نفسی نالیده
گر بداند که حریف لب کی خواهد شد
کِیْ برنجد ز بریدن قلم بالیده
گر بپرسند چه فرق است میان تو و غیر
فرق این بس که توی فرق مرا خاریده
جرعهٔ کَن فَیَکون بر سر آن خاک بریخت
لب عشاق جهان خاک تو را لیسیده
شمس تبریز تو را عشق شناسد نه خرد
بر دم باد بهاری نرسد پوسیده

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد خمار است و طرب در نظر آن دیده
که در آن روی نظر کرده بود دزدیده
هوش مصنوعی: در یک نگاه، صد نوع شادی و مستی دیده می‌شود، اما این تنها به خاطر آن چهره زیباست که در آن نظر کرده‌ای و دل را ربوده است.
صد نشاط است و هوس در سر آن سرمستی
که رخ خود به کف پاش بود مالیده
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به حال و هوای شاد و پرنشاطی است که فردی در خود احساس می‌کند. او در حالت سرخوشی به خود اجازه می‌دهد که زیبایی و جذابیت کسی را که دوست دارد، به چنگ بیاورد و این جذابیت به قدری برایش مهم است که حاضر شده است آن را در دستان خود نگه دارد. این احساسات و هوس‌ها در او به قدر زیاد است که او را دیوانه‌وار به سوی معشوق می‌کشاند.
عشوه و مکر زمانه نپذیرد گوشی
که سلام از لب آن یار بود بشنیده
هوش مصنوعی: گوشی که صدای سلام یار را شنیده باشد، هرگز فریب ناز و ترفندهای زمانه را نمی‌پذیرد.
پیچ زلفش چو ندیدی تو برو معذوری
ای تو در نیک و بد دور زمان پیچیده
هوش مصنوعی: اگر زلف او را ندیده‌ای، در نیک و بد روزگار معذور هستی.
نی تراشی است که اندر نی صورت بدمد
هیچ دیدی تو نیی بی‌نفسی نالیده
هوش مصنوعی: تراشیدن نی به‌گونه‌ای است که درونش زندگی و صدا دمیده می‌شود. آیا تا به حال نی را دیده‌ای که بدون جان و حس، ناله کند؟
گر بداند که حریف لب کی خواهد شد
کِیْ برنجد ز بریدن قلم بالیده
هوش مصنوعی: اگر کسی بداند که رقیبش چه زمانی لب به سخن خواهد گشود، هرگز از نوشتن و بیان احساسی خود آزرده نخواهد شد.
گر بپرسند چه فرق است میان تو و غیر
فرق این بس که توی فرق مرا خاریده
هوش مصنوعی: اگر از کسی بپرسند چه تفاوتی بین تو و دیگران وجود دارد، پاسخ این است که تنها تفاوت این است که تو برای من اهمیتی خاص پیدا کرده‌ای.
جرعهٔ کَن فَیَکون بر سر آن خاک بریخت
لب عشاق جهان خاک تو را لیسیده
هوش مصنوعی: اگر کسی نوشیدنی‌اش را در آن خاک بریزد، عاشقان دنیا بر سر آن خاک می‌افتند و آن را بوسه می‌زنند.
شمس تبریز تو را عشق شناسد نه خرد
بر دم باد بهاری نرسد پوسیده
هوش مصنوعی: شمس تبریز تو را عشق می‌شناسد، نه عقل. وزش باد بهاری به چیزی که پوسیده نمی‌رسد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۷۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/08/17 00:11
فرزام

حضرت مولانا بار دیگر خرد ابزاری را به چالش می کشد. خردی که پا به عرصه هایی می گذارد که در توانش نیست و بال وپر سیمرغ می خواهد که تا اوج پرواز کنی.