غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۳۷۷ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
آیا این شعر متعلق به هوشنگ ابتهاج نیست؟ بیت آخر ظاهرا چنین معنی میدهد.
صائب این آن غزل مرشد روم است که گفت
ای خداوند یکی یار جفا کارش ده
(صائب تبریزی)
سلام. بسیار شعر قشنگی هست.والبته در جواب دوست عزیزی که گقتن شعر ممکنه از هوشنگ ابتهاج باشه باید بگم تخلص شعری ابتهاج ه.الف.سایه هست...فکر کنم شما با رهی معیری اشتباه گرفتید!
'رهی' به معنای مسافر،رونده،غلام،بنده،روان...هست.
اصلا حال و هوای شعر به حضرت مولانا نمیخوره! به نظر نمیاد شعر مولانا باشه!
در پاسخ به دوستانی که در باره ی انتساب این غزل به مولوی ابهام دارند به عرض می رساند که این غزل در منبع معتبر زیر آمده است :
کلیات شمس یا دیوان کبیر ، با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ چهارم 1378 ، جزو پنجم ، غزل شماره 2377 ، صفحه 155 .
درسته، البته ناگفته نماند که دیوان شمس تصحیح مرحوم فروزانفر، جامعترین و بزرگترین دیوانه، نه «معتبر» چرا که استاد شفیعی کدکنی میگوید: حدود ۲۵درصد از غزلهای موجود در این دیوان -حدود ۸۰۰غزل-، از مولانا نیستند. یا استاد مجتبی مینوی میگوید: حدود دو سوم از اشعار دیوان شمس آقای فروزانفر، در نسخههای قدیمیتر و معتبر نیومده و از مولانا نیست.
دوستان کسی میتونه بیت یکی مونده به آخر رو معنی کنه؟
گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد......
ممنون
با درود!
در بیت اول مصراع دوم شاید اشتباه نبشه شده باشد باید چنین باشد: "دلبر عشوه گر و سرکش و خون خوارش ده"
ن.ر فرموده معنی گفت آمد که مرا خواجه ز بالا گیرد عالی حضرت همچنان که معانی متعددی دارد شما نیز به فکر مضمون آن باشید زیرا خود حضرت میفرمایند (جزو بهل ز کل بگو خار بهل ز گل بگو)،
به نظرم بیت سوم، مصرع دوم مشکل داره و درستش به این شکله :
با طبیبان دغل پیشه سرو کارش ده.
ممنون
باعرض سلام ،گرچه این شعر در دیان تصحیح شده آمده ولی انتسابب آن به مولانا محل شک است .
گنجور عشق منه.هنگامی که می خواهم از معتبربودن شعری مطمئن شوم به گنجور مراجعه می کنم.خداوند اجرتان دهد.
دوستانی که میگن حال و هوای شعر به مولانا نمیخوره،لازم به ذکره که مولانا بعد از آشنایی با شمس تبریزی،شروع به شعر سرودن میکنه درحالی که اصلا پیشینه ی شاعری نداشته و اهل شعر هم نبوده..
اکثر شعرها رو هم زمانی سروده که شمس تبریزی مولانا رو ترک میکنه و مولانا مدت ها حرف نمیزنه و فقط شعر میگه!
مصرع دوم از بیت اول اصلاح شود لطفاً:
عشوهده = عشوهگر
چه عجب اسم چاووشی نیاوردن !!! چه عجب مدح چاووشی کسی نکرد ،، اسپند دود کنید
این شعر توسط مهدی ساکی عزیز همراه گروه کماکان هم خوانده شده
با سلام این غزل با سند قوی متعلق به حضرت مولاناست و لذا منم با تتبع از آن غزلی سرودم
بارالها خبر از طره طرارش ده
خبر از نفح خوش نافه تاتارش ده
شانه کش باد صبا بر خم زلفش گذران
بیقرار خرمن گیسو بخریدارش ده
رشته رشته چو برقص آوردش دست نسیم
بر سر دوش تو آن گیسوی فرارش ده
دل ما می شکند گر صنم عشوه گری
بارالها بیکی رهزن عیارش ده
هرکه عاشق به جفا در قل و زنجیر کند
تو به بندش کن و بر دلبر غدّارش ده
آنکه آگه نشد از حال دل بیمارم
در غمِ عشق و جنون حالت بیمارش ده
آنکه هرگز نداند شب هجران مرا
بس به شبهای فراق فرقت دلدارش ده
نرگس مست ندیده که شود ساقی می
جرعه جرعه نگه نرگس بیمارش ده
ما بگوییم که عشقش ده وآزارش کن
بی سبب عشق به عشق عاشقی بسیارش ده
مهلکه دیدم از آن جفت خمارین نگاه
معرکه با دل شیدا به افکارش ده
دلبری عشوه گرم سرکش و خونخوار شده
تیغ نازش به کف و گرمی بازارش ده
گر شبی در تب عشق تاب و توانش برود
از طبیبان دغل مرهم و تیمارش ده
پرتو مهر فکن در دل مهرآشیان
آشیان مهر در آن پرتو انوارش ده
بداهه
گفت امد که مرا خواجه به بالا گیرد
رو بجو همچو خودی ابله و آچارش ده
یکی از عزیزان عنی این بیت را پرسیده باید عرض کنم که این بیت پیرو بیت بالا یی خود سروده که میگوید یک نشانی به من بده گفت او از طرف خدا وند که با خواچه یاد شده است میاد تا مرا به بالا ببرد مس برو در بین خود نا رسایی ها و پستی ها که معنی آچار یعنی پستی و ابلهی و نادانی را جچو کنپ تا بر طرف سازد . و لذا اینجا صنعت ایهام و ابهام هم می باشد چون اچار معنی ابزاری که چاره گشا است هم معنی میدهد
این شعر در عین زیبایی پر از غلط است.
بعید میرسد مال مولانا باشد.
و معنای آنهم به مولوی نمیخورد.
مولوی به این صورت حرف نمیزند.
صورت بی غلط ان ، بیشتر به سعدی میخورد تابه مولوی.
با سلام و احترام ، کاش غلط ها رو بیان می کردید و تصحیح می فرمودید تا ما هم استفاده کنیم و لذت ببریم ، بنده با اینکه علاقه بسیاری به شعر کهن دارم و زیاد می خوانم بخصوص از حضرات مولانا ، سعدی و حافظ ،اما خود را صاحب نظر نمی دانم اما در همین فهم و درک ناچیز خود شباهت زیادی به قلم مولانا می بینم بخصوص در مصرع غم عشقش ده و عشقش ده و بسیارش ده ، ضمن اینکه شاعر بزرگ و گرانقدر و صاحب نظری چون صائب تبریزی همانطور که دوستان اشاره کردند این غزل را از مرشد روم و مولانا می دانند و همچون استقبال و ردیف هایی که از شعر حضرت سعدی و حافظ داشته اند ، و سندهایی که از کتاب های قدیمی موجوده نشان می دهد شاعر این غزل مولوی نه شخص دیگه ای ، بر خلاف میل و سلیقه بعضی از دوستان !
اولا که این غزل از مولاناست، چون در قدیمیترین نسخهی دیوان شمس یعنی موزه قونیه اومده.
دوماً چرا برای بالا بردن مولانا و غلطزدایی از آثارش، سعدی رو میزنید؟
ناسلامتی سعدی، پادشاه شعر و غزل و سخنه.
این شعر را با دستخط مولانا در منابع معتبر ببینم، باور نمیکنم سرودهی ایشان باشد؛ این انتساب بسیار عجیب است
سلام
در بیت دهم آچار به چه معنا بکار رفته است معنی ترشی میدهد یا ابزار ممنون از توضیح شما قبلا(ن .ر ) نیز همین مورد را سوال کرده ضمناً در بیت آخر رهی به چه معناست.
شاد باشید