گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۶۹

چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته
جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته
صد هزاران عقل‌ها بین جان‌ها پرداخته
صد هزاران خویشتن بی‌خویشتن بگریخته
گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم
چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته
صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان
صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم بگشا جان‌ها بین از بدن بگریخته
جان قفس را درشکسته دل ز تن بگریخته
هوش مصنوعی: چشم‌هایت را باز کن و ببین که چه زندگی‌هایی از جسم جدا شده‌اند. جان‌هایی که از این قفس رها شده‌اند و دل‌هایی که از تن خود جدا شده‌اند.
صد هزاران عقل‌ها بین جان‌ها پرداخته
صد هزاران خویشتن بی‌خویشتن بگریخته
هوش مصنوعی: صدها هزار عقل و خرد در جان‌ها وجود دارد، اما این عقل‌ها باعث شده‌اند که افراد از خود واقعی‌شان جدا شوند و در پی چیزهای دیگر بروند.
گر گریزد صد هزاران جان و دل من فارغم
چون درآمد مست و خندان آن ز من بگریخته
هوش مصنوعی: اگرچه هزاران جان و دل من می‌گریزند، من باکی ندارم؛ چون او با حال شاد و مست به نزد من آمده و همه چیز را فراموش کرده‌ام.
صد هزاران تشنه ز استسقا بگفته ترک جان
صد هزاران بلبل آن سو از چمن بگریخته
هوش مصنوعی: هنگامی که از باران خواسته می‌شود، صدها هزار نفر تشنه آب هستند و در همین حال، صدها هزار بلبل به سمت دیگری فرار کرده‌اند و از باغ جدا شده‌اند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۶۹ به خوانش عندلیب