گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۵۶

ماییم قدیم عشق باره
باقی دگران همه نظاره
نظارگیان ملول گشتند
ماند این دم گرم شعله خواره
چون چرخ حریف آفتابیم
پنهان نشویم چون ستاره
انگشت نما و شهره گشتیم
چون اشتر بر سر مناره
از ما بنماند جز خیالی
و آن نیز برفت پاره پاره
مردان طریق چاره جستند
با هستی خود نبود چاره
در آتش عشق صف کشیدند
چون آهن و مس و سنگ خاره
مردانه تمام غرق گشتند
اندر دریای بی‌کناره

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ماییم قدیم عشق باره
باقی دگران همه نظاره
هوش مصنوعی: ما همواره در عشق قدیمی خود پایدار هستیم، در حالی که دیگران فقط نظاره‌گر هستند.
نظارگیان ملول گشتند
ماند این دم گرم شعله خواره
هوش مصنوعی: ناظران خسته و ناراحت شدند و فقط این لحظه‌ی پرشور و پرحرارت باقی مانده است.
چون چرخ حریف آفتابیم
پنهان نشویم چون ستاره
هوش مصنوعی: ما مانند ستاره‌ها، در برابر آفتاب از پنهان شدن خودداری می‌کنیم، زیرا همیشه حریف و رقیب نور خورشید هستیم.
انگشت نما و شهره گشتیم
چون اشتر بر سر مناره
هوش مصنوعی: ما به عنوان موضوع جلب توجه و معروفیت، مانند شتری که بر بالای مناره ای ایستاده است، مورد تماشا و توجه دیگران قرار گرفته‌ایم.
از ما بنماند جز خیالی
و آن نیز برفت پاره پاره
هوش مصنوعی: از ما چیزی باقی نمانده جز یک خیال و آن هم در هم شکسته و پراکنده است.
مردان طریق چاره جستند
با هستی خود نبود چاره
هوش مصنوعی: مردان راه حل‌ها را با وجود خود جستجو کردند، اما برای وجودشان راه حلی نیافتند.
در آتش عشق صف کشیدند
چون آهن و مس و سنگ خاره
هوش مصنوعی: در آتش عشق، مانند آهن، مس و سنگ‌های سخت، افرادی ایستادند و تسلیم نشدند.
مردانه تمام غرق گشتند
اندر دریای بی‌کناره
هوش مصنوعی: مردانگی برخی از افراد در عمق مشکلات و چالش‌های بزرگ زندگی، به طور کامل نمایان شده است. آنها در مواجهه با بی‌پایانی مسائلی که پیش رویشان است، غرق می‌شوند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۵۶ به خوانش عندلیب