گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۴۸

فریاد ز یار خشم کرده
سوگند به خشم و کینه خورده
برهم زده خانه را و ما را
حمال گرفته رخت برده
بر دل قفلی گران نهاده
او رفته کلید را سپرده
ای بی‌تو حیات تلخ گشته
ای بی‌تو چراغ عیش مرده
ای بی‌تو شراب درد گشته
ای بی‌تو سماع‌ها فسرده
ای سرخ و سپید بی‌تو ماندم
من زرد و شبم سیاه چرده
ای عشق تو پرده‌ها دریده
سر بیرون کن دمی ز پرده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

فریاد ز یار خشم کرده
سوگند به خشم و کینه خورده
هوش مصنوعی: فریاد از دوست که خشمگین شده و به خاطر این خشم و کینه‌اش قسم خورده است.
برهم زده خانه را و ما را
حمال گرفته رخت برده
هوش مصنوعی: خانه را خراب کرده و ما را به دوش کشیده و بار و بنه‌امان را برده‌اند.
بر دل قفلی گران نهاده
او رفته کلید را سپرده
هوش مصنوعی: او بر دلش قفلی سنگین زده و کلید آن را به دیگری سپرده است.
ای بی‌تو حیات تلخ گشته
ای بی‌تو چراغ عیش مرده
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، زندگی تلخ و ناگوار شده و نور شادی و خوشی خاموش گشته است.
ای بی‌تو شراب درد گشته
ای بی‌تو سماع‌ها فسرده
هوش مصنوعی: بدون تو، شراب زندگی به درد بدل شده و بدون تو، شادی‌ها و سرورها بی‌رنگ و دلگیر شده‌اند.
ای سرخ و سپید بی‌تو ماندم
من زرد و شبم سیاه چرده
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبای من، که سرخی و سفیدی تو مرا به زندگی امیدوار می‌کند، بی‌تو من در حالتی اندوهناک و پژمرده هستم. زندگی‌ام در تاریکی و غم فرو رفته است، انگار که شب بدون نور است.
ای عشق تو پرده‌ها دریده
سر بیرون کن دمی ز پرده
هوش مصنوعی: ای عشق، تو پرده‌ها را شکسته‌ای، برای لحظه‌ای سر خود را از پرده بیرون آور.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۴۸ به خوانش عندلیب