گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۴۷

خدایا رحمت خود را به من ده
دریدی پیرهن تو پیرهن ده
مرا صفرای تو سرگشته کرده‌ست
ز لطف خود مرا صفراشکن ده
اگر عالم به غم خوردن به پای است
مده غم را به من با بوالحزن ده
خدایا عمر نوح و عمر لقمان
و صد چندان بدان خوب ختن ده
سهیل روی تو اندر یمن تافت
مرا راهی به سوی آن یمن ده

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خدایا رحمت خود را به من ده
دریدی پیرهن تو پیرهن ده
هوش مصنوعی: ای خدا، رحمتت را بر من نازل کن، زیرا من در این دنیا بی‌پناهم و به لطف تو نیاز دارم.
مرا صفرای تو سرگشته کرده‌ست
ز لطف خود مرا صفراشکن ده
هوش مصنوعی: عشق و محبت تو مرا گیج و شگفت‌زده کرده است، از مهربانی‌ات خواهش دارم که مرا از این حالت نجات دهی.
اگر عالم به غم خوردن به پای است
مده غم را به من با بوالحزن ده
هوش مصنوعی: اگر کسی که آگاه است، در غم غرق شود، من را به این غم مبتلا نکن و بگذار که این درد به کسی دیگر برسد.
خدایا عمر نوح و عمر لقمان
و صد چندان بدان خوب ختن ده
هوش مصنوعی: خدایا، به من عمری بده مانند عمر نوح و لقمان، و حتی بیشتر از آن، همراه با خوبی و برکت.
سهیل روی تو اندر یمن تافت
مرا راهی به سوی آن یمن ده
هوش مصنوعی: ای ستاره سهیل، زیبایی تو در یمن درخشان است، مرا به سوی آن سرزمین زیبایی راهنمایی کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۴۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/07/27 01:09
شقایق عسگری

اگر عالم به غم خوردن به پای است...
خیلی زیباست.

1403/07/19 19:10
علی

یاد بابا طاهر افتادم