گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۴۱

سماع آمد هلا ای یار برجه
مسابق باش و وقت کار برجه
هزاران بار خفتی همچو لنگر
مثال بادبان این بار برجه
بسی خفتی تو مست از سرگرانی
چو کردندت کنون بیدار برجه
هلا ای فکرت طیار برپر
تو نیز ای قالب سیار برجه
هلا صوفی چو ابن الوقت باشد
گذر از پار و از پیرار برجه
به عشق اندرنگنجد شرم و ناموس
رها کن شرم و استکبار برجه
وگر کاهل بود قوال عارف
بدو ده خرقه و دستار برجه
سماح آمد رباح از قول یزدان
که عشقی به ز صد قنطار برجه
به عشق آنک فرشت گوهر آمد
چو موج قلزم زخار برجه
چو زلفین ار فروسو می‌کشندت
تو همچون جعد آن دلدار برجه
صلایی از خیال یار آمد
خیالانه تو هم ز اسرار برجه
بسی در غدر و حیلت برجهیدی
یکی از عالم غدار برجه
بسی بهر قوافی برجهیدی
خموشی گیر و بی‌گفتار برجه

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سماع آمد هلا ای یار برجه
مسابق باش و وقت کار برجه
هوش مصنوعی: ای دوست، نغمه‌های دل‌انگیز به گوش می‌رسد، بیا و با شور و شوق در این رقابت شرکت کن و در زمان انجام کار، با قوت و انرژی پیش برو.
هزاران بار خفتی همچو لنگر
مثال بادبان این بار برجه
هوش مصنوعی: تو بارها به زمین افتادی و بی‌حرکت ماندی، اما حالا مانند بادبان که با کشش و قدرت خود را بالا می‌آورد، دوباره به اوج می‌رسی.
بسی خفتی تو مست از سرگرانی
چو کردندت کنون بیدار برجه
هوش مصنوعی: مدتی در خواب و غفلت بودی و از خوشی‌های زندگی غافل، حال که بیدار شدی، باید از خواب غفلت بیرون بیایی و هوشیارانه عمل کنی.
هلا ای فکرت طیار برپر
تو نیز ای قالب سیار برجه
هوش مصنوعی: ای فکر، همچون پرنده‌ای، به پرواز درآئ. ای قالبی که در حرکت هستی، به آسمان برو!
هلا صوفی چو ابن الوقت باشد
گذر از پار و از پیرار برجه
هوش مصنوعی: ای صوفی، اگر می‌خواهی به زمانه‌ی خود برسی، باید از مرزها و محدودیت‌ها عبور کنی و فراتر از سنن کهن قدم برداری.
به عشق اندرنگنجد شرم و ناموس
رها کن شرم و استکبار برجه
هوش مصنوعی: به عشق، محدودیت‌های شرم و اصول اخلاقی را رها کن و از هرگونه خودپسندی و تکبر فراتر برو.
وگر کاهل بود قوال عارف
بدو ده خرقه و دستار برجه
هوش مصنوعی: اگر شخصی که در مقام قوالی و عرفان است، تنبل باشد، تو به او خرقه و دستار بده تا به او کمک کند.
سماح آمد رباح از قول یزدان
که عشقی به ز صد قنطار برجه
هوش مصنوعی: سماحت و بخشش خداوند از عشق و محبت او بیش از هر دارایی و ثروتی ارزشمند است.
به عشق آنک فرشت گوهر آمد
چو موج قلزم زخار برجه
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، فرشته‌ای مانند گوهر به وجود آمده است که مانند موجی دریا از عمق خروشان به سطح آمده است.
چو زلفین ار فروسو می‌کشندت
تو همچون جعد آن دلدار برجه
هوش مصنوعی: اگر موهای تو را مانند زلف‌های پرچین و تاب بکشند، تو نیز مانند آن معشوقه زیبا، به جلو پرش کن.
صلایی از خیال یار آمد
خیالانه تو هم ز اسرار برجه
هوش مصنوعی: بودی‌ای که صدای یار در خیال به گوش می‌رسد، تو هم از رموز و اسرار عالم فراتر برو.
بسی در غدر و حیلت برجهیدی
یکی از عالم غدار برجه
هوش مصنوعی: بسیاری از طریق فریب و نیرنگ به پیشرفت و موفقیت رسیده‌اند؛ تو نیز می‌توانی از تجربیات یکی از کسانی که با حیله‌گری آگاهی دارد، بهره‌مند شوی.
بسی بهر قوافی برجهیدی
خموشی گیر و بی‌گفتار برجه
هوش مصنوعی: به خاطر واژه‌ها و قافیه‌ها زیاد از حد خودت را به زحمت نینداز، بهتر است سکوت کنی و بی‌هیچ سخنی جلو بروی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۴۱ به خوانش عندلیب