گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۳۴

ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
وی رخت از این جای بدان جای کشیده
ای نرگس چشم و رخ چون لاله کجایی
از گور تو آن نرگس و آن لاله دمیده
اندر لحد بی‌در و بی‌بام مقیمی
ای بر در و بر بام به صد ناز دویده
کو شیوه ابروی تو کو غمزه چشمت
ای چشم بد مرگ بدان هر دو رسیده
ای دست تو بوسه گه لب‌های عزیزان
در دست فنا مانده تو با دست بریده
این‌ها همه سهل است اگر مرغ ضمیرت
بر چرخ پریده بود و دام دریده
صورت چه کم آید چه برد جان به سلامت
موزه چه کم آید چو بود پای رهیده
صد شکر کند جان چو رهد از تن و صورت
ای بی‌خبر از چاشنی جان جریده
کو لذت آب و گل و کو آب حیاتی
کو قبه گردونی و کو بام خمیده
یا رب چه طلسم است کز آن خلد نفوریم
ما در تک این دوزخ امشاج خزیده
محسود فلک بوده و مسجود ملایک
وز همت ناپاک ز ما دیو رمیده
باغ آی و ز باران سخن نرگس و گل چین
نرگس ندهد قطره ای از بام چکیده
بربند دهان از سخن و باده لب نوش
تا قصه کند چشم خمار از ره دیده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای طبل رحیل از طرف چرخ شنیده
وی رخت از این جای بدان جای کشیده
هوش مصنوعی: ای طبل سفر، صدایت از آسمان شنیده می‌شود و تو، بار و بنه‌ات را از این جا به آن جا می‌کشی.
ای نرگس چشم و رخ چون لاله کجایی
از گور تو آن نرگس و آن لاله دمیده
هوش مصنوعی: ای نرگس با چشمانی زیبا و چهره‌ای چون گل لاله، کجایی؟ از قبر تو، آن نرگس و آن لاله شکوفه زده‌اند.
اندر لحد بی‌در و بی‌بام مقیمی
ای بر در و بر بام به صد ناز دویده
هوش مصنوعی: در کنار قبر، کسی بدون در و دیوار زندگی می‌کند. ای‌کسی که بر در و بام اینجا آمده‌ای، با هزار ناز و نوازش، به اینجا دویده‌ای.
کو شیوه ابروی تو کو غمزه چشمت
ای چشم بد مرگ بدان هر دو رسیده
هوش مصنوعی: سؤال این است که کجاست آن حالت خاص ابروی تو و کجاست آن نگاه دل‌فریب چشمانت؟ ای چشم بد مرگ، بدان که هر دو این زیبایی‌ها به من رسیده است.
ای دست تو بوسه گه لب‌های عزیزان
در دست فنا مانده تو با دست بریده
هوش مصنوعی: دست تو جایی برای بوسه زدن لب‌های محبوبان شده است، اما حالا این دست در معرض زوال و نابودی قرار دارد، حتی با اینکه دستانش زخمی و بریده است.
این‌ها همه سهل است اگر مرغ ضمیرت
بر چرخ پریده بود و دام دریده
هوش مصنوعی: همه این مسائل آسان است اگر که درون تو به تکاپو و جنبش باشد و بتوانی از موانع عبور کنی.
صورت چه کم آید چه برد جان به سلامت
موزه چه کم آید چو بود پای رهیده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که اگرچه ممکن است ظاهر یا شکل چیزی کم و ناکافی به نظر برسد، اما اهمیت اصلی در روح و جان آن است. در واقع، اگر کسی در مسیر زندگی آزاد باشد، اهمیت کمتری به جزئیات ظاهری می‌دهد و بیشتر به معنای عمیق‌تر و روح زندگی توجه می‌کند.
صد شکر کند جان چو رهد از تن و صورت
ای بی‌خبر از چاشنی جان جریده
هوش مصنوعی: وقتی جان از بدن و ظاهری که دارد رها شود، صد بار شکر و سپاس را به جا می‌آورد. ای کسی که از طراوت و لذت جان بی‌خبری.
کو لذت آب و گل و کو آب حیاتی
کو قبه گردونی و کو بام خمیده
هوش مصنوعی: کجا می‌توانم لذت‌های زندگی و زیبایی‌های طبیعی را بیابم؟ کجا است آب حیات که زندگی را تازه کند؟ کجا است آسمان و کجا است سقف کج این دنیا؟
یا رب چه طلسم است کز آن خلد نفوریم
ما در تک این دوزخ امشاج خزیده
هوش مصنوعی: ای خدا، چه سحری وجود دارد که ما را از بهشت دور کرده و در این دوزخ مخفی کرده است؟
محسود فلک بوده و مسجود ملایک
وز همت ناپاک ز ما دیو رمیده
هوش مصنوعی: آسمان همواره حسرت انسان‌ها را داشته و فرشتگان در ستایش آن‌ها هستند. اما از طرفی، به خاطر ناپاکی‌های ما، دیویی از وجود ما فرار کرده است.
باغ آی و ز باران سخن نرگس و گل چین
نرگس ندهد قطره ای از بام چکیده
هوش مصنوعی: باغ را ببین که چگونه از باران پر است، و نرگس و گل هم در آن زیبا هستند. اما نرگس، حتی یک قطره آب از سقف چکیده نمی‌دهد.
بربند دهان از سخن و باده لب نوش
تا قصه کند چشم خمار از ره دیده
هوش مصنوعی: سکوت کن و از شراب بنوش تا چشم خمار تو داستانی را از راهی که دیده‌ای بیان کند.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۳۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/05/24 22:07
نادر..

باغ آی و ز باران سخن نرگس و گل چین..