گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۳۳

این کیست چنین مست ز خمار رسیده
یا یار بود یا ز بر یار رسیده
یا شاهد جان باشد روبند گشاده
یا یوسف مصری است ز بازار رسیده
یا زهره و ماه است درآمیخته با هم
یا سرو روان است ز گلزار رسیده
یا چشمه خضر است روان گشته بدین سو
یا ترک خوش ماست ز بلغار رسیده
یا برق کله گوشه خاقان شکاری است
اندر طلب آهوی تاتار رسیده
یا ساقی دریادل ما بزم نهاده‌ست
یا نقل و شکرهاست به قنطار رسیده
یا صورت غیب است که جان همه جان‌هاست
یا مشعله از عالم انوار رسیده
شاه پریان بین ز سلیمان پیمبر
اندر طلب هدهد طیار رسیده
خوبان جهان از پی او جیب دریده
قاضی خرد بی‌دل و دستار رسیده
از هیبت خون ریزی آن چشم چو مریخ
مریخ ز گردون پی زنهار رسیده
وز بهر دیت دادن هر زنده که او کشت
همیان زر آورده به ایثار رسیده
اول دیت خون تو جامی است به دستش
درکش که رحیق است ز اسرار رسیده
خاموش کن ای خاسر انسان لفی خسر
از گلشن دیدار به گفتار رسیده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این کیست چنین مست ز خمار رسیده
یا یار بود یا ز بر یار رسیده
هوش مصنوعی: این شخص که حالتی شگفت‌انگیز و مست دارد، آیا محبوب است یا اینکه از دیدار محبوبش این‌گونه شده است؟
یا شاهد جان باشد روبند گشاده
یا یوسف مصری است ز بازار رسیده
هوش مصنوعی: شاید معشوق به زیبایی خود را نمایان کرده و دل‌ها را جلب کند، یا اینکه مانند یوسف زیبا باشد که از بازار به سوی ما آمده است.
یا زهره و ماه است درآمیخته با هم
یا سرو روان است ز گلزار رسیده
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و ترکیب دو موجود می‌پردازد. می‌تواند به این معنا باشد که یا زیبایی ستاره و ماه با هم ترکیب شده‌اند یا به زیبایی یک سرو که از باغ گل آمده است اشاره دارد. در واقع، شاعر به انتقال زیبایی و لطافت در طبیعت اشاره می‌کند و احساس شگفتی را نسبت به این زیبایی‌ها به تصویر می‌کشد.
یا چشمه خضر است روان گشته بدین سو
یا ترک خوش ماست ز بلغار رسیده
هوش مصنوعی: یا آب چشمه خضر به این سو جاری شده است یا اینکه دختر زیبای ما از بلغارستان آمده است.
یا برق کله گوشه خاقان شکاری است
اندر طلب آهوی تاتار رسیده
هوش مصنوعی: جلوه‌ای مانند نور در گوشه‌ای از سلطنت خاقان دیده می‌شود که به دنبال شکار آهوهای تاتاری است.
یا ساقی دریادل ما بزم نهاده‌ست
یا نقل و شکرهاست به قنطار رسیده
هوش مصنوعی: یا ساقی دلسوز ما مهمانی برپا کرده است و یا اینکه اینجا نقل و شکر به مقدار زیاد وجود دارد.
یا صورت غیب است که جان همه جان‌هاست
یا مشعله از عالم انوار رسیده
هوش مصنوعی: این بیت به بیان دو مفهوم می‌پردازد. اولین مفهوم این است که ممکن است وجودی که ما درک می‌کنیم، واقعیتی پنهان و نامرئی باشد که جان و حقیقت همه موجودات را شامل می‌شود. دومین مفهوم به شعله‌ای اشاره دارد که از دنیای نور و روشنی به ما منتقل شده و می‌تواند نماد انرژی یا زندگی باشد. به طور کلی، این جمله به ارتباط میان ابعاد پنهان و روشنایی زندگی اشاره دارد.
شاه پریان بین ز سلیمان پیمبر
اندر طلب هدهد طیار رسیده
هوش مصنوعی: شاه پریان از حضور سلیمان پیامبر با خبر شده و برای یافتن هدهد پرنده‌ای که می‌تواند خبرها و پیام‌ها را منتقل کند، اقدام کرده است.
خوبان جهان از پی او جیب دریده
قاضی خرد بی‌دل و دستار رسیده
هوش مصنوعی: زیبایان دنیا به دنبالش رفته‌اند و در این راه، قاضی تنها و بی‌دست و دلبسته به ظاهر خود به مقامی رسیده است.
از هیبت خون ریزی آن چشم چو مریخ
مریخ ز گردون پی زنهار رسیده
هوش مصنوعی: به دلیل ترسی که از تماشای آن چشم به خون‌آلوده وجود دارد، احساس می‌شود که انگار تیغی در آسمان به نمایش درآمده و از آنجا هشدارهایی به ما می‌رسد.
وز بهر دیت دادن هر زنده که او کشت
همیان زر آورده به ایثار رسیده
هوش مصنوعی: به خاطر اعطای چیزی به دیگران، هر موجود زنده‌ای که برای دیگران جان خود را فدای می‌کند، مثل این است که کیسه‌ای پر از طلا برای بخشش و فداکاری خود به همراه دارد.
اول دیت خون تو جامی است به دستش
درکش که رحیق است ز اسرار رسیده
هوش مصنوعی: این عبارت به توصیف جامی می‌پردازد که پر از خون است و این خون symbol از عشق و احساسات عمیق می‌باشد. کسی که این جام را در دست دارد باید آن را به آرامی درک کند زیرا محتوای آن به رازها و معانی عمیق‌تری اشاره دارد. در واقع، این تصویر بیانگر اهمیت فهم و پذیرش احساسات و اسرار نهفته در عشق است.
خاموش کن ای خاسر انسان لفی خسر
از گلشن دیدار به گفتار رسیده
هوش مصنوعی: ای انسان، زبانت را در این زمان خاموش کن، زیرا در کلامت زیان زیادی نهفته است. از دنیای زیبایی‌ها و مشاهده‌ها دور نشو، چرا که گفتار بی‌فایده باعث از دست رفتن آن زیبایی‌ها می‌شود.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۳۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/06/08 13:09
ابراهیم

چقدر زیباست
از گلشن دیدار به گفتار رسیدن