اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کجاست ساقی جان تا به هم زند ما را
بروبد از دل ما فکر دی و فردا را
هوش مصنوعی: ساقی جان کجاست که ما را به هم پیوند دهد و از دل ما نگرانیهای دیروز و فردا را بیرون براند؟
چنو درخت کم افتد پناه مرغان را
چنو امیر بباید سپاه سودا را
هوش مصنوعی: اگر درختی کمتر میوه بدهد، پرندگان به پناه دیگری میروند. همچنین اگر امیر نتواند سپاهی به اندازه کافی داشته باشد، او نیز نمیتواند از سودای خود دفاع کند.
روان شود ز ره سینه صد هزار پری
چو بر قنینه بخواند فسون احیا را
هوش مصنوعی: از دل انسانها صدها روح آزاد میشود، مثل اینکه وقتی قناری ترانه زنده شدن را میخواند، آن روحها با شوری تازه مجدداً حیات مییابند.
کجاست شیر شکاری و حملههای خوشش
که پر کنند ز آهوی مشک صحرا را
هوش مصنوعی: کجاست آن شیر نیرومند و شجاع که بتواند به خوبی به شکار بپردازد و آهوان خوشبو و زیبا را در دشتها و صحراها به دام اندازد؟
ز مشرقست و ز خورشید نور عالم را
ز آدمست در و نسل و بچه حوا را
هوش مصنوعی: نور عالم از سمت مشرق و از خورشید میتابد و نسل انسانها و فرزندان حوا نیز به او وابستهاند.
کجاست بحر حقایق کجاست ابر کرم
که چشمهای روان داده است خارا را
هوش مصنوعی: این بیت به دنبال حقیقت و برکت میگردد. شاعر از بحر حقایق و ابر کرم صحبت میکند، به معنای جایی که دانش و محبت وجود دارد. او به چشمهایی اشاره میکند که به درک عمیق و باروری نگاه میکنند و از واژه "خارا" برای نماد مورد نظر خود استفاده میکند. به طور کلی، این بیت حس کنجکاوی و جستوجو برای رسیدن به عمق وقایع و نعمتهای الهی را به تصویر میکشد.
کجاست کان شه ما نیست لیک آن باشد
که چشم بند کند سحرهاش بینا را
هوش مصنوعی: چرا باید جستجو کنیم جایی که پادشاه ما حضور ندارد؟ اما حقیقت این است که جاذبه و سحر او، حتی نادیدهگیران را هم به تماشای خود وامیدارد.
چنان ببندد چشمت که ذره را بینی
میان روز و نبینی تو شمس کبری را
هوش مصنوعی: چنان چشمانت را ببند که حتی کوچکترین چیزها را در روز ببینی، ولی نتوانی خورشید بزرگ را مشاهده کنی.
ز چشم بند ویست آنک زورقی بینی
میان بحر و نبینی تو موج دریا را
هوش مصنوعی: باید توجه کرد که وجود زیبایی و جذابیت در زندگی ممکن است حواس ما را از واقعیتهای اطراف دور کند. مانند قایقی که در میان دریا در حرکت است، ولی ما نمیتوانیم امواج ناپایدار و چالشهای آن دریا را ببینیم.
تو را طپیدن زورق ز بحر غمز کند
چنانک جنبش مردم به روز اعمی را
هوش مصنوعی: تو مانند قایقی هستی که از شدت طپش دریا به تلاطم میافتد، مانند حرکات مردم در روزهای عید و خوشحالی.
نخواندهای ختم الله خدای مهر نهد
همو گشاید مهر و برد غطاها را
هوش مصنوعی: خداوند مهربان، با دست خود راستی و عشق را بر دلها مینهد و اوست که پردهها را کنار میزند و حقایق را نمایان میکند.
دو چشم بسته تو در خواب نقشها بینی
دو چشم باز شود پرده آن تماشا را
هوش مصنوعی: با چشمهای بستهات در خواب میتوانی تصاویر و نقشهای زیبا را ببینی، اما وقتی چشمانت را باز کنی، پردهای از تماشای واقعی آن نقشها کنار میرود.
عجب مدار اگر جان حجاب جانانست
ریاضتی کن و بگذار نفس غوغا را
هوش مصنوعی: تعجب نکن اگر روح تو مانع دیدار معشوق است. تلاش کن و اجازه نده که جوسازی نفس تو را مشغول کند.
عجبتر اینک خلایق مثال پروانه
همیپرند و نبینی تو شمع دلها را
هوش مصنوعی: عجب اینکه مردم مانند پروانهها در حال پروازند و تو هیچ گاه شعلههای عشق و دلهای آنها را نمیبینی.
چه جرم کردی ای چشم ما که بندت کرد
بزار و توبه کن و ترک کن خطاها را
هوش مصنوعی: چشم تو چه گناهی کرده که ما را به خود وابسته ساخته است؟ بهتر است از خطاهایت دست برداری و توبه کنی.
سزاست جسم بفرسودن این چنین جان را
سزاست مشی علی الراس آن تقاضا را
هوش مصنوعی: این بدن سزاوار است که فرسوده شود، چرا که جان نیز باید بگذرد. همچنین، نباید برای چیزی که میطلبیم، به سر خود فشار بیاوریم.
خموش باش که تا وحیهای حق شنوی
که صد هزار حیاتست وحی گویا را
هوش مصنوعی: سکوت کن تا بتوانی پیامهای الهی را بشنوی، چرا که آنها منبعی از زندگی بسیاری هستند.