گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۱۳

ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده
ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید
بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده
از شیوه و ناز تو مشغول شده جانم
مکر تو به پنهانی خود کار دگر کرده
بر یاد لب تو نی هر صبح بنالیده
عشقت دهن نی را پرقند و شکر کرده
از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت
چون ماه نو این جانم خود را چو کمر کرده
خود را چو کمر کردم باشد به میان آیی
ای چشم تو سوی من از خشم نظر کرده
از خشم نظر کردی دل زیر و زبر کردی
تا این دل آواره از خویش سفر کرده

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده
اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده
هوش مصنوعی: ای محبوب من، جان من از وجود تو آگاه شده است و هر لحظه اندیشه تو بر من تأثیر می‌گذارد.
ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید
بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده
هوش مصنوعی: هر چیزی که در ذهن تو به آن فکر کنی، بلافاصله همان چیز برای من هم اتفاق می‌افتد.
از شیوه و ناز تو مشغول شده جانم
مکر تو به پنهانی خود کار دگر کرده
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی تو چنان مرا مشغول کرده است که نفس‌هایم به شوق تو می‌خیزد، در حالی که نقشه‌های تو در خفا، بازی دیگری را رقم زده است.
بر یاد لب تو نی هر صبح بنالیده
عشقت دهن نی را پرقند و شکر کرده
هوش مصنوعی: هر صبح به یاد لبان تو با دل‌خوشی عشق‌ات را آواز می‌زنم و زبانم را شیرین می‌کنم.
از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت
چون ماه نو این جانم خود را چو کمر کرده
هوش مصنوعی: چهره‌ات مانند ماه زیباست و قامت و کمرت همچون هلال ماه نرم و ملايم است. جان من به خاطر زیبایی‌های تو به قدری تحت تأثیر قرار گرفته که خود را همچون کمری در برابر زیبایی‌ات قرار می‌دهیم.
خود را چو کمر کردم باشد به میان آیی
ای چشم تو سوی من از خشم نظر کرده
هوش مصنوعی: من خود را به شکل کمر درآورده‌ام تا تو به میان بیایی، ای چشمی که به سمت من با نگاه خشمگین زل زده‌ای.
از خشم نظر کردی دل زیر و زبر کردی
تا این دل آواره از خویش سفر کرده
هوش مصنوعی: به علت خشم و غضب، به قلب من نگاهی انداختی و آن را به هم ریختی، تا جایی که این دل بی‌قرار و آواره از خود بی‌خبر شده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۳۱۳ به خوانش عندلیب

آهنگ ها

این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟

"ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده"
با صدای شهرام ناظری (آلبوم رقصانه)

حاشیه ها

1394/10/09 22:01
نوشا

در آلبوم اخیر رقصانه استاد ناظری ، شنیدنی ست ...

1394/12/03 14:03
حسین میرزایی

بیت ششم مصراع اول : خود را چو قمر کردم باشد به میان آیی

1395/02/09 07:05
احمد

در مصراع اول بیت ششم با توجه به مضمون بیت پنجم که مولانا فرموده است: برداشت میشود که جان چرا خود را چو قمر کرده به این امید که پس درست مصرع اول بیت ششم میشود:
خود را چو قمر کرده باشد به میان آیی

1395/02/09 07:05
احمد

ر مصراع اول بیت ششم با توجه به مضمون بیت پنجم که مولانا فرموده است: چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده
برداشت میشود که جان چرا خود را چو قمر کرده به این امید که: باشد به میان آیی
پس درست مصرع اول بیت ششم میشود:
خود را چو قمر کرده باشد به میان آیی

1395/10/31 12:12
مسعود رعیتی

استاد شهرام ناظری در آلبوم رقصانه بسیار زیبا اجرا کردن این شعر زیبا رو

1396/01/17 20:04
وفایی

مصراع اول بیت ششم در دیوان شمس به همین صورتی که گنجور نوشته ، آمده :
خود را چو کمر کردم ، باشد به میان آیی
شاید منظور مولانا از کمر ، خادم و نوکر و خدمتکار بوده ، چون کمردار و کمر بند و کمر بسته همگی به معنای خدمتکار و نوکر و ملازم است . مخفف کرده که در شعر بگنجد . این طوری با " باشد به میان آیی " هم بسیار زیبا شده .
خدا می داند . دوستان دیگر هم نظر بدهند ...

1396/03/11 04:06
نوید

احمد جان خود را چو کمر کردم باشد که به میان آیی درست است چون در زمان قدیم شاید تو فیلم ها دیدی که کشتی میگیرن و کمر را با دستمال میبندند البته کشتی قدیمی یا کمر گیری پس مولانا میگوید خود را کمر کردم یعنی کمر بند یا همان شال کمر را بستم که به میان ایی یعنی به میدان آیی و مبارزه کنی البته منضور مولانا بیشتر این است خود را چو کمر کرده شاید به میدان بیایی

1397/06/26 12:08
سینا شکیبا

این غزل در آلبوم رقصانه با صدای استاد ناظری به زیبایی هر چه تمام تر اجرا شده، متاسفانه اکثر آلبوم های استاد در قسمت چه کسی این شعر را خوانده است قرار داده نشده

1399/09/20 08:12
هدایت هرمزی

این شعر با صدای استاد شهرام ناظری، واقعا محشره. ایشان با این شعر واقعا شاهکاری از خود بجا گذاشتن. ولی معنای شعر واقعا عجیب و وحشتناکه. من هنوز به درک درستی از این شعر نرسیدم و نتونستم برای خودم حلاجی کنم. در دو بیت اول، مولانا می گوید که هر چیزی که از اندیشه من می گذرد بخاطر اینست که تو به آن فکر کرده ای. این موضوع خیلی از مسایل رو تغییر میده.

1404/01/01 08:04
وحید نجف آبادی

درود، بله هم فکر پروردگارش رو میتونه بفهمه و هم فکر و احساسات ادمهارو

البته همه اینها به خواست و اراده خداوند هست

و هرچیزی ک اون اراده کنه رو میتونه بفهمه

1404/01/01 08:04
وحید نجف آبادی

خود را چو کمر کرده؛ 

مصرع قبلش داره از ظرافت و لطافت معشوقش میگه 

و در این مصرع اول ماه نو رو مثال میزنه چون باریک و ظریفه و میگه از اون لطافت و ظرافت منم خودم رو مثلش کردم