غزل شمارهٔ ۲۲۶۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۶۲ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
با توجه به این غزل شریف و باتجه به تاریخنگاران معاصر جناب محمد بلخی معروف به مولوی کارمند شرکت گاز به ریاست شمس الدین بوده اند.
چقدر شعر عجیبیه. درکش نمیکنم ولی بعضی بیت هاش واقعا قشنگه..
بیتی که میگه
بس کن کاین گفت تو نسبت به عشق
جامه ی کهنه ست ز بزاز نو
واقعا قشنگه ولی اصلا نمیفهمم معناش رو.
لطفا از عزیزان دانشمندم دکتر ترابی و روفیای عزیز و دیگران خواهشمندم در درک این غزل زیبا مرا یاری فرمایند
محبوبه جان : مفهوم این بیت این است :
بس کن کاین گفت تو نسبت به عشق
جامه ی کهنه ست ز بزاز نو
روایتی که توی انسان در ذهنت از عشق داری اینقدر دور است که ارزش ان مثل یک پارچه کهنه و پاره در برابر یک بزاز نو یعنی پارچه فروش پارچه های نو می ماند . البته به نظرم اینجا جناب مولانا مثال خیلی نزدیکی نزدن.. چون به نظرم پندار ما از عشق در برابر واقعیت عشق و جریان معرفت مثل ریگی در برابر الماس یا قطره ای در برابر اقیانوس است.
اما بیت مورد علاقه ام از این شعر این است :
تازه و خندان نشود گوش و هوش
تا ز خرد درنرسد راز نو
وقتی یک سالک در راه حقیقت پا می گذاره هر روز راز جدیدی رو از جریان معرفت در تجربیات درونی اش کشف میکنه.. توی این بیت مگه . گوش و هوش و حواس و تمام زندگی من تا زمانی که یک راز جدید از خرد ( اینجا به معنای خرد جریان معرفت ) به من الهام نشود تازه نمی شود . در بیت قبلی هم اشاره به همین داره که سالک راز جدیدی رو کشف کرده و به همین مناسبت در درون خود جشنی گرفته و به پرده گردانان و مجلس دارن میگه که سازی نو بزنن که امروز روز مبارکی است چون از فلک یعنی همون جریان معرفت درونی یک راز و آوازی جدید به او الهام شده است .
جلال دین در اعماق خود فرهنگ ایرانی را که فرهنگی نوروزی است همیشه پاس میدارد
و آیین مهر و شاهی و همای و سیمرغ و جمشید و فرهنگ پهلوانی و خسروانی جزو واژهها و باورهای کلیدی اوست
و همیشه از آتش و خورشید میگوید و نو شدن خرد و سخن را بر عکس کهنه پرستان میستاید
این انسان است که با چهار عنصر آب و خاک و باد و آتش زندگی میکند بر عکس حیوانات دیگر که از آتش دوری میکنند انسان هوشنگی همیشه با کمک آتش ابزار نو میسازد و خود را نیز تغییر میدهد
و حتا به کمک آتش به آسمانهای دور پرواز میکند
جلال دین عشق را آتش میداند که هر چیز کهنه را میسوزاند و محصولی نو بر میاورد
چون بزازی که همیشه لباس ما را نو میکند و چون انبری که ما را به کوره میبرد و با صورتی نو بیرون میاورد
استاد شجریان دو بیت از این غزل را با سازهای آفریدهی خودشان، که با چیرهدستی برادران پورناظری نواخته میشوند، به زیبایی هرچه تمامتر اجرا کردهاست. البته، در ادامهی این اثر کمتر شنیده شده، دو بیت از نظامی را نیز میخواند. این اثر، در کانال تلگرامی استاد، با نام "تصنیف صدای جهان" آمده است.