غزل شمارهٔ ۲۲۶۱
بوقلمون چند از انکار تو
در کف ما چند خلد خار تو
یار تو از سر فلک واقف است
پس چه بود پیش وی اسرار تو
چند بگویی که همین بار و بس
چند از این چند از این بار تو
ای ز تو بیمار حبیب و طبیب
بسته ز ناسور تو تیمار تو
خورده می غفلت و منکر شده
بوی دهانت شده اقرار تو
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن (سریع مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بوقلمون چند از انکار تو
در کف ما چند خلد خار تو
هوش مصنوعی: باید گفت که ما از انکار تو بینیازیم و هیچ اهمیتی به آن نمیدهیم، چون در کنار ما زیبایی و لذتهای زیادی وجود دارد که قدر آنها را میدانیم.
یار تو از سر فلک واقف است
پس چه بود پیش وی اسرار تو
هوش مصنوعی: دوست تو از آسمان به همه چیز آگاه است، پس چه نیازی است که رازهای خود را پیش او بگویی؟
چند بگویی که همین بار و بس
چند از این چند از این بار تو
هوش مصنوعی: چند بار باید بگویی که این تنها تجربه توست و بیشتر از این کافی است.
ای ز تو بیمار حبیب و طبیب
بسته ز ناسور تو تیمار تو
هوش مصنوعی: ای محبوب من که به خاطر تو بیمار و درگیر مشکلاتم، تو خود درمانگر من هستی و دردهای من را از زخمهای ناشی از ناتوانیهایت متحمل میشوم.
خورده می غفلت و منکر شده
بوی دهانت شده اقرار تو
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در اثر غفلت، بوی دهان تو تغییر کرده و حالا به نوعی به آن اعتراف میکنی. این جمله به نوعی به از بین رفتن احساسات یا نشانههایی از گذشته اشاره دارد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۶۱ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"بوقلمون"
با صدای ولشدگان (آلبوم آخ به تو چه ای صنم)