گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۵۰

هزار بار کشیده‌ست عشق‌ِ کافرخو
شبم ز بام به حجره‌، ز حجره تا سر کو
شب آن چنان به گاه آمده که هی برخیز
گرفته گوش مرا سخت همچو گوش سبو
ز هر‌چه پُر کندم‌، من سبوی تسلیمم
سبو اسیر سقایست‌، چون گریزد از او‌؟
هزار بار سبو را به سنگ بشکست او
شکست او خوشم آید ز شوق و ذوق رفو
سبو سپرده بدو گوش با هزاران دل
بدان هوس که خورد غوطه در میانهٔ جو

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هزار بار کشیده‌ست عشق‌ِ کافرخو
شبم ز بام به حجره‌، ز حجره تا سر کو
هوش مصنوعی: عشق زیبا و جذاب من بارها و بارها مرا از بام پایین کشیده است و من از آنجا به اتاقم برمی‌گردم و از اتاق به انتهای کوچه می‌روم.
شب آن چنان به گاه آمده که هی برخیز
گرفته گوش مرا سخت همچو گوش سبو
هوش مصنوعی: شب به قدری تاریک و سنگین شده که هر لحظه مرا بیدار می‌کند، مثل گوش سبویی که به شدت تحت فشار است.
ز هر‌چه پُر کندم‌، من سبوی تسلیمم
سبو اسیر سقایست‌، چون گریزد از او‌؟
هوش مصنوعی: هر چیزی که به من بدهند، من مانند کوزه‌ای هستم که تنها تسلیم خواسته‌ها و اراده‌های دیگران است. این کوزه به خاطر آنکه از آنچه درونش است فرار کند، به دست سقا (آب‌کش) اسیر می‌شود.
هزار بار سبو را به سنگ بشکست او
شکست او خوشم آید ز شوق و ذوق رفو
هوش مصنوعی: او بارها سبو را به سنگ زده و آن را شکسته است، اما خوشحالم که از شوق و ذوق توانسته آن را ترمیم کند.
سبو سپرده بدو گوش با هزاران دل
بدان هوس که خورد غوطه در میانهٔ جو
هوش مصنوعی: گویی که سبو (ظرفی برای نگه‌داشتن مایعات) به او سپرده شده و صدها دل به خاطر آرزویی خاص مشغول‌اند که او در میانهٔ جریان آب، غوطه‌ور شده و از شراب می‌نوشد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲۵۰ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
غزل شمارهٔ ۲۲۵۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/11/07 23:02
بی نشان

سلام و عرض ادب و احترام
در صورت صحت و صلاحدید اصلاح بفرمایید
مصراع اول بیت اول :
هزار بار کشیده است / کشیدست که حرف های پایانی و الف آغازین حذف و یا ادغام می شوند کشیدِ است خوانش را به سکته و خلل وزنی مواجه می نماید همان طور که خوانش گر غزل اینگونه قرائت کرده اند و از لطافت سماعی شعر کاسته شده است
بیت سوم مصراع دوم :
سبو اسیر سقاست / سبو اسیر سقایست چون گریزد از او که اضافه نمودن حرف یا که اعلال حرف الف ابتدای است می باشد خوانش را روان تر و دلنشین تر می نماید
بیت پنجم :
سبو سپرده به دو گوش / سبو سپرده بدو گوش : یعنی سبو به او گوش سپرده است که با تسلیم بودن تمامی ارکان وجودی سبو در بیت پیشین نیز تناسب تام دارد .... سبو به سقا گوش سپرده است و تسلیم و منقاد امر و خواست و مشیت اوست که غایت آن جز غوطه دادن سبو در جو نیست
ولله الحمد