غزل شمارهٔ ۲۲۴۲
تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
اه که چه سوز افکند در دل گل نار تو
دود دل لالهها ز آتش جان رنگ تو
پشت بنفشه به خم از کشش بار تو
غنچه گلزار جان روی تو را یاد کرد
چشم چه خوش برگشاد بر هوس خار تو
سوسن تیغی کشید خون سمن را بریخت
تیغ به سوسن کی داد نرگس خون خوار تو
بر مثل زاهدان جمله چمن خشک بود
مستک و سرسبز شد از لب خمار تو
از سر مستی عشق گفتم یار منی
ور نه جز احول کی دید در دو جهان یار تو
بر دل من خط توست مهر الست و بلی
منکر آن خط مشو نک خط و اقرار تو
گوشت کجا ماند و پوست در تن آن کس که او
رفت نمکسودوار سوی نمکسار تو
دامن تو دل گرفت دامن دل تن گرفت
های از این کش مکشهای از این کار تو
خسرو جان شمس دین مفخر تبریزیان
در دل تن عشق دل در دل دلدار تو
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا که درآمد به باغ چهره گلنار تو
اه که چه سوز افکند در دل گل نار تو
هوش مصنوعی: وقتی که چهره زیبای تو به باغ وارد شد، آه، چه آتشی در دل گل سرخ تو ایجاد کرد.
دود دل لالهها ز آتش جان رنگ تو
پشت بنفشه به خم از کشش بار تو
هوش مصنوعی: دلهای لالهها از آتش عشق تو دودی تولید میکنند و رنگ صورت تو در پشت بنفشه، به خاطر کشش و جذابیت تو خم شده است.
غنچه گلزار جان روی تو را یاد کرد
چشم چه خوش برگشاد بر هوس خار تو
هوش مصنوعی: غنچهای در باغ جان به یاد روی تو شکوفا شد و چشمی که به روی تو گشوده شد، چقدر خوشحالی دارد بر آرزویِ درد و رنج تو.
سوسن تیغی کشید خون سمن را بریخت
تیغ به سوسن کی داد نرگس خون خوار تو
هوش مصنوعی: سوسن با استفاده از تیغ خود، خون گل سمن را ریخت. اما به سوسن چه کسی گفت که نرگس، که همیشه در حال خونخواری است، اینجا چه کار میکند؟
بر مثل زاهدان جمله چمن خشک بود
مستک و سرسبز شد از لب خمار تو
هوش مصنوعی: همه چیز شبیه زاهدان خشک و بیرنگ بود، اما بهواسطهی لبهای خمار تو، دوباره جان گرفت و سرسبز شد.
از سر مستی عشق گفتم یار منی
ور نه جز احول کی دید در دو جهان یار تو
هوش مصنوعی: از شوق و مستی عشق گفتم که تو محبوب من هستی، وگرنه در این دنیا هیچ کس جز احول (دوست یا یار وفادار) نمیتواند چنین محبتی را ببیند.
بر دل من خط توست مهر الست و بلی
منکر آن خط مشو نک خط و اقرار تو
هوش مصنوعی: بر دلم نشانهای از محبت و دوستی تو وجود دارد که نشاندهندهی ابتدا و تأیید من است. به این نشانه بیاعتنایی نکن و نسبت به آن کلام و تأییدت بیتوجهی نکن.
گوشت کجا ماند و پوست در تن آن کس که او
رفت نمکسودوار سوی نمکسار تو
هوش مصنوعی: جای گوشت و پوست آن شخص که به سمت تو رفته، کجا باقی میماند؟
دامن تو دل گرفت دامن دل تن گرفت
های از این کش مکشهای از این کار تو
هوش مصنوعی: دامن تو دل مرا گرفت و دل من هم به دامنت وابسته شد، اما این کشمکش و درگیری ناشی از کارهای توست.
خسرو جان شمس دین مفخر تبریزیان
در دل تن عشق دل در دل دلدار تو
هوش مصنوعی: خسرو، جان شمس دین، که افتخار تبریزیان است، عشق را در دل دارد و دلش به دل محبوبش وابسته است.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۴۲ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/11/09 15:02
نادر..
دود دل لالهها ز آتش جان رنگ تو..