اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه خیره مینگری در رخ من ای برنا
مگر که در رخمست آیتی از آن سودا
هوش مصنوعی: ای جوان، چرا اینقدر با دقت به چهرهام نگاه میکنی؟ آیا در چهرهام علامتی از عشق و دیوانگی وجود دارد که تو را مجذوب کرده است؟
مگر که بر رخ من داغ عشق میبینی
میان داغ نبشته که نحن نزلنا
هوش مصنوعی: آیا بر چهره من نشانهای از عشق نمیبینی، در کنار علامتی که نشاندهنده ماجراهایی گذشته است؟
هزار مَشک همیخواهم و هزار شکم
که آب خضر لذیذست و من در استسقا
هوش مصنوعی: من هزار مشک آب از چشمهساری میخواهم و به اندازه هزار شکم نیاز دارم، زیرا آب خضر بسیار خوشمزه است و من در طلب آن هستم.
وفا چه میطلبی از کسی که بیدل شد
چو دل برفت برفت از پیش وفا و جفا
هوش مصنوعی: وفا و صداقت را از کسی طلب نکن که وقتی دلش را از دست داد، دیگر به وفا و محبت فکر نمیکند و فقط به بیوفایی و ظلم روی میآورد.
به حق این دل ویران و حسن معمورت
خوش است گنج خیالت در این خرابه ما
هوش مصنوعی: این دل خراب و ویران من، به خاطر زیبایی تو، خوشبخت است. حتی در این خراب شده، گنجینه خاطرات تو برای من ارزشمند است.
غریو و ناله جانها ز سوی بیسویی
مرا ز خواب جهانید دوش وقت دعا
هوش مصنوعی: در شب گذشته، هنگامی که دعا میکردم، صداها و نالههای جانهای بیکسی من را از خواب غفلت بیدار کردند.
ز ناله گویم یا از جمال ناله کنان
ز ناله گوش پرست از جمالش آن عینا
هوش مصنوعی: من میگویم که از غم و ناله حرف بزنم، یا اینکه درباره زیبایی او بگویم. با ناله کردن، گوشهایم از زیباییاش پر میشود.
قرار نیست زمانی تو را برادر من
ببین که میکشدت هر طرف تقاضاها
هوش مصنوعی: قرار نیست زمانی برسد که تو برادر من باشی و هر بار که تقاضاها به سمتت میآید، کشته شوی.
مثالِ گویی اندر میان صد چوگان
دوانه تا سر میدان و گه ز سر تا پا
هوش مصنوعی: شخصی را تصور کن که در میان صحنهای شلوغ و پرهیاهو در حال دویدن و بازی است، به گونهای که توجه همه را به خود جلب کرده و در تمام بخشهای میدان حضور دارد.
کجاست نیت شاه و کجاست نیت گوی
کجاست قامت یار و کجاست بانگ صلا
هوش مصنوعی: کجاست اراده و هدف پادشاه و کجاست اراده و نیت مجری؟ کجاست قامت و زیبایی معشوق و کجاست صدای فراخوان؟
ز جوش شوق تو من همچو بحر غریدم
بگو تو ای شه دانا و گوهر دریا
هوش مصنوعی: از شدت شوق تو، من مثل دریا به تلاطم درآمدهام. بگو ای پادشاه آگاه و مانند گوهر دریاست.
حاشیه ها
1392/02/11 14:05
امین کیخا
شکم باره را ابو شکور بلخی رژد اورده و شکمبارگی میشود رژدی و لغت دیگر ان گلوبندگی یعنی بنده گلو
1392/08/24 02:10
امین کیخا
داغ بر بنیاد کردی ان داخ پیشتر خوانده می شده است دکتر ملایری برای برند و مارک لغت دخشه را از این لغت برگزیده اند درکتاب بر خط ایشان به فرانسه وجود داردdictionaire etymologic d astronomie et astrophysique
1392/08/24 02:10
امین کیخا
برای نالیدن لغتی که فراموشیده شده است خلمیدن است ! چنانچه می دانیم خلم یا چلم به معنای ریم و جرم بینی است و خلمیدن یعنی بینی پر بودن ولی چون در لندیدن و غر زدن نیز معمولا از بینی سخن می گوییم نیز خلمیدن معنای لندیدن و غر زدن نیز دارد
1392/08/24 02:10
امین کیخا
غر غرو می شود لندو درست مثل شکمو
1392/08/24 02:10
امین کیخا
خیرگی بیشتر برای بی کاری یک اندام به کار می اید مثلا خیره سر یعنی کسی که سرش کار نمی کند و چشمم خیره شد یعنی لحظه ای چشمم کار نکرد .
1392/08/24 02:10
امین کیخا
جهیدن فارسی با لغت jaillir در فرانسه یک لغت است ( جه اییغ خوانده می شود اما اگر نشان مصدری را ( اییغ ) را بزداییم و نیز بدانیم که ان دو ل خوانده نمی شود برابری انها درست می اید .یعنی جه با جه برابر است و معنای انها هر دو دقیقا یعنی جهیدن . برای فوران که خیلی هم خوش تراش است لغت فراجهیدن را هم داریم
1392/08/24 02:10
امین کیخا
از چوب چوبک را داریم که پس با تغییراتی که در عثمانی کرد چپق شد و لغت را باز ما پس گرفتیم اما برای پنبه که همین اتفاق افتاد در ترکی پنبق شد همان ریخت نخستش در فارسی حفظ شده است .
خوش است گنج خیالت در این خرابه ی ما.....
پیام خاصی از این غزل دریافت نمی شود، حکایت یک عشق خیالی و سرگردان است و معنی ها بسیار بی رنگ اند مثل وفا، جفا، داغ عشق
از سروده های پیش از ملاقات شمس و ورود به دریای معانی و صید گوهر های گرانبهاست