غزل شمارهٔ ۲۲۴
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۴ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
شکم باره را ابو شکور بلخی رژد اورده و شکمبارگی میشود رژدی و لغت دیگر ان گلوبندگی یعنی بنده گلو
داغ بر بنیاد کردی ان داخ پیشتر خوانده می شده است دکتر ملایری برای برند و مارک لغت دخشه را از این لغت برگزیده اند درکتاب بر خط ایشان به فرانسه وجود داردdictionaire etymologic d astronomie et astrophysique
برای نالیدن لغتی که فراموشیده شده است خلمیدن است ! چنانچه می دانیم خلم یا چلم به معنای ریم و جرم بینی است و خلمیدن یعنی بینی پر بودن ولی چون در لندیدن و غر زدن نیز معمولا از بینی سخن می گوییم نیز خلمیدن معنای لندیدن و غر زدن نیز دارد
غر غرو می شود لندو درست مثل شکمو
خیرگی بیشتر برای بی کاری یک اندام به کار می اید مثلا خیره سر یعنی کسی که سرش کار نمی کند و چشمم خیره شد یعنی لحظه ای چشمم کار نکرد .
جهیدن فارسی با لغت jaillir در فرانسه یک لغت است ( جه اییغ خوانده می شود اما اگر نشان مصدری را ( اییغ ) را بزداییم و نیز بدانیم که ان دو ل خوانده نمی شود برابری انها درست می اید .یعنی جه با جه برابر است و معنای انها هر دو دقیقا یعنی جهیدن . برای فوران که خیلی هم خوش تراش است لغت فراجهیدن را هم داریم
از چوب چوبک را داریم که پس با تغییراتی که در عثمانی کرد چپق شد و لغت را باز ما پس گرفتیم اما برای پنبه که همین اتفاق افتاد در ترکی پنبق شد همان ریخت نخستش در فارسی حفظ شده است .
خوش است گنج خیالت در این خرابه ی ما.....
پیام خاصی از این غزل دریافت نمی شود، حکایت یک عشق خیالی و سرگردان است و معنی ها بسیار بی رنگ اند مثل وفا، جفا، داغ عشق
از سروده های پیش از ملاقات شمس و ورود به دریای معانی و صید گوهر های گرانبهاست