غزل شمارهٔ ۲۲۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
توبه به فارسی می شود پتت و کتابی در شرح توبه وجود دارد به پهلوی که امروزه در دست است و نامش خود پتت است و پر پیداست که petitionانگلیسی با ان همستاک است
در فرهنگ اسدی برای مناسب لغت فرزام امده است امروزه لغت سزاوار را نیز داریم
نعم مولانا فرانمون است به قران کریم که می فرماید نعم المولی و نعم الوکیل
رواداری برگردان لغت اندیکاسیون تواند بود
دهان پرست یعنی پوسته بین و ان وارون مغز کاو و غور رس و موشکاف است و اما به عربی دقیق یعنی آردی که بیخته و نازک شده باشد
لغت دلپرست را هم مولانا به کار می برد
و اما تو ای عشق!
میان ابروت ای عشق این زمان گرهیست
که نیست لایق آن روی خوب، از آن بازآ..
غزل زیبا در توصیف عشق از زبان یک عاشق حرفه ای که در آغاز توبه ای که شکستنی نیست را میخواهد بشکند چون میداند همه توبه ها چون از جنس بند و ممنوعیت هستند از نظر عشق که هیچ بندی را نمی پذیرد شکستنی هستند
پس شروع میکند از عشق گله ای کردن، کاری که پیش از این، توبه، یا به گفته دوست واژه شناس ما پتت کرده بود که هرگز از عشق گله نکند و در پایان غزل نیز باز به این پتت، خودرا پایبند می سازد. اما زیبایی کار اینجاست که این گره یا بند را که گاهی بر آبروی عشق پیدا میشود نمی پسندد و به عشق یادآور میگردد که تو از هیچ گرهی استقبال نمی کنی پس بر آبروی تو نیز گره مناسب و فرزام نیست تو که همه کارهات همنا و هماهنگ است، در حقیقت جلال دین به عشق اعتماد کامل دارد زیرا آنرا اصیل ترین در هستی می داند، همه درد ها پس از خود دارویی پیدا میکنند و عشق که اولین و مقدس ترین درد است داروی آن نیز بزرگی و شکوه است و انسان با بزرگی خود و بالا رفتن و به بام آسمان خود دست یافتن، درد عشق را درمان میکند، عشق به انسان بزرگی میبخشد
اَبرو بطور غلط در یادداشت بالا، آبرو تابپ شد که معنی نمی دهد
گره بر ابرو نشان خشم و بی مهری است، شاعر در این زمان چنین حسی دارد و یا به کسانی میگوید که گاه به عشق بدبین و نا امید میشوند