گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۳۴

ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو
و این طرفه‌تر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو
خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی
آبستن است لیک ز نور جلال تو
آبستن است نه مهه کی باشدش قرار
او را خبر کجاست ز رنج و ملال تو
ای عشق اگر بجوشد خونم به غیر تو
بادا به بی‌مرادی خونم حلال تو
سر تا قدم ز عشق مرا شد زبان حال
افغان به عرش برده و پرسان ز حال تو
گر از عدم هزار جهان نو شود دگر
بر صفحه جمال تو باشد چو خال تو
از بس که غرقه‌ام چو مگس در حلاوتت
پروا نباشدم به نظر در خصال تو
در پیش شمس خسرو تبریز ای فلک
می‌باش در سجود که این شد کمال تو

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دیده من جمال خود اندر جمال تو
آیینه گشته‌ام همه بهر خیال تو
هوش مصنوعی: ای چشم من، در زیبایی تو، مانند آینه‌ای شده‌ام که همه چیز را برای خاطر تو در خود منعکس می‌کند.
و این طرفه‌تر که چشم نخسپد ز شوق تو
گرمابه رفته هر سحری از وصال تو
هوش مصنوعی: عجیب‌تر اینکه محبت تو باعث شده است که حتی در گرمابه و هنگام استراحت، چشمم به خواب نرود و همیشه به یاد تو باشم.
خاتون خاطرم که بزاید به هر دمی
آبستن است لیک ز نور جلال تو
هوش مصنوعی: خانمی که در خاطر من می‌زید، در هر لحظه در انتظار به دنیا آمدن چیزی جدید است، اما این انتظار تنها به خاطر نور عظمت توست.
آبستن است نه مهه کی باشدش قرار
او را خبر کجاست ز رنج و ملال تو
هوش مصنوعی: دل مهتاب در انتظار روزی است که آرام گیرد، اما خبری از رنج و ناراحتی تو و احوالش ندارد.
ای عشق اگر بجوشد خونم به غیر تو
بادا به بی‌مرادی خونم حلال تو
هوش مصنوعی: ای عشق، اگر خونم به جوش بیاید، به جز تو چیزی برای من باقی نمی‌ماند و حتی اگر در این راه بی‌نتیجه بمانم، خونم بابت تو حلال و قابل قبول است.
سر تا قدم ز عشق مرا شد زبان حال
افغان به عرش برده و پرسان ز حال تو
هوش مصنوعی: عشق به تمام وجودم نفوذ کرده و حال من را به بلندترین مقام‌ها می‌برد، به‌طوری که حتی در آسمان‌ها درباره‌ام سؤال می‌کنند و از حال تو می‌پرسند.
گر از عدم هزار جهان نو شود دگر
بر صفحه جمال تو باشد چو خال تو
هوش مصنوعی: اگر از عدم هزاران جهان دوباره ایجاد شود، باز هم در صفحه زیبایی تو، همچون خالی خواهد بود.
از بس که غرقه‌ام چو مگس در حلاوتت
پروا نباشدم به نظر در خصال تو
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به شدت در شیرینی تو غوطه‌ور شده‌ام، دیگر هیچ نگرانی ندارم و نمی‌توانم به ویژگی‌هایت توجه کنم.
در پیش شمس خسرو تبریز ای فلک
می‌باش در سجود که این شد کمال تو
هوش مصنوعی: ای آسمان، در برابر شمس تبریز، شکستگی و فروتنی خود را نشان بده، زیرا این وضعیت به کمال تو می‌افزاید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲۳۴ به خوانش عندلیب