غزل شمارهٔ ۲۲۲۶
ای بکرده رخت عشاقان گرو
خون مریز این عاشقان را و مرو
بر سر ره تو ز خون آثار بین
هر طرف تو نعره خونین شنو
گفتم این دل را که چوگانش ببین
گر یکی گویی در آن چوگان بدو
گفت دل کاندر خم چوگان او
کهنه گشتم صد هزاران بار و نو
کی نهان گردد ز چوگان گوی دل
کاندر آن صحرا نه چاه است و نه گو
گربه جان عطسه شیر ازل
شیر لرزد چون کند آن گربه مو
زر کان شمس تبریزی است این
صاف باشد گر بجویی جو به جو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای بکرده رخت عشاقان گرو
خون مریز این عاشقان را و مرو
هوش مصنوعی: ای کسی که به زیبایی چهرهات دل عاشقان را بردهای، خون خواه این عاشقان نباش و آنها را به درد نکش.
بر سر ره تو ز خون آثار بین
هر طرف تو نعره خونین شنو
هوش مصنوعی: در مسیر تو، نشانههای خون را ببین و از هر سو فریادهای خونین را بشنو.
گفتم این دل را که چوگانش ببین
گر یکی گویی در آن چوگان بدو
هوش مصنوعی: گفتم به دل که وقتی به تماشای چوگان نگاه میکنی، اگر کسی را در آن بازی ببینی، همان بهتر است که در همان لحظه او را به یاد بیاوری.
گفت دل کاندر خم چوگان او
کهنه گشتم صد هزاران بار و نو
هوش مصنوعی: من با دل خود در چنگال او بارها و بارها دچار تحول و تغییر شدهام، گویی کهنه و فرسوده شدم.
کی نهان گردد ز چوگان گوی دل
کاندر آن صحرا نه چاه است و نه گو
هوش مصنوعی: در دل میدان زندگی، هیچ چیزی پنهان نمیشود، چرا که در این عرصه نه نقطه تاریکی وجود دارد و نه جایی برای غفلت.
گربه جان عطسه شیر ازل
شیر لرزد چون کند آن گربه مو
هوش مصنوعی: عطسهی شیر ازل باعث میشود که گربهای که در برابر آن قرار دارد، به لرزه بیفتد و این نشاندهندهی تأثیرات عمیق و عظیم چیزهای بزرگ بر موجودات کوچکتر است. در واقع، قدرت و عظمت یک وجود میتواند نگرانی و ترس را در موجود دیگری ایجاد کند.
زر کان شمس تبریزی است این
صاف باشد گر بجویی جو به جو
هوش مصنوعی: اگر به دنبال حقیقتی خالص و روشن هستی، باید در جستجوی آن در هر گوشه و کنار باشی؛ زیرا حقیقتی که مورد نظر است، همانند خورشید تابان است که درخشندگی و زیبایی خاصی دارد.