گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۲۱

سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او
دل کی باشد که نگردد همگی آتش از او
گرد آن حوض همی‌گردی و عاشق شده‌ای
چون شدی غرق شکر رو همه تن می‌چش از او
چون سبوی تو در آن عشق و کشاکش بشکست
بر لب چشمه دهان می‌نه و خوش می‌کش از او
عسلی جوشد از آن خم که نه در شش جهت است
پنج انگشت بلیسند کنون هر شش از او
آن چه آب است کز او عاشق پرآتش و باد
از هوس همچو زمین خاک شد و مفرش از او
آه عاشق ز چه سوزد تتق گردون را
ز آنک می‌خیزد آن آتش و آن آهش از او
شمس تبریز که جان در هوس او بگریست
گشت زیبا و دلارام و لطیف و کش از او

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او
دل کی باشد که نگردد همگی آتش از او
هوش مصنوعی: کسی که به امید خوشی از دیگران دلشاد می‌شود، ممکن است تمام وجود خود را در این راه گم کند. آیا ممکن است کسی از این خوشی‌ها بی‌خبر بماند و در نهایت، همه چیز به آتش شعله‌ور نگردد؟
گرد آن حوض همی‌گردی و عاشق شده‌ای
چون شدی غرق شکر رو همه تن می‌چش از او
هوش مصنوعی: تو در دور حوض می‌چرخی و عاشق شده‌ای؛ وقتی غرق در لذت می‌شوی، تمام وجودت طعم آن شیرینی را حس می‌کند.
چون سبوی تو در آن عشق و کشاکش بشکست
بر لب چشمه دهان می‌نه و خوش می‌کش از او
هوش مصنوعی: زمانی که ظرف تو در عشق و جدال شکسته شد، بر لب چشمه دستت را بگذار و از آن بخور و لذت ببر.
عسلی جوشد از آن خم که نه در شش جهت است
پنج انگشت بلیسند کنون هر شش از او
هوش مصنوعی: عسل از آن ظرفی به دست می‌آید که در آن نه محدودیت وجود دارد و نه جایی برای نگهداری، اما اکنون تمام جوانب آن را می‌توان استفاده کرد و بهره‌مند شد.
آن چه آب است کز او عاشق پرآتش و باد
از هوس همچو زمین خاک شد و مفرش از او
هوش مصنوعی: همان چیزی که عشق را تحریک می‌کند و باعث می‌شود عاشق به ستوه آید، مانند آب است که همچون زمین خاکی کاملاً تحت تأثیر آن قرار می‌گیرد و شعله‌ور می‌شود.
آه عاشق ز چه سوزد تتق گردون را
ز آنک می‌خیزد آن آتش و آن آهش از او
هوش مصنوعی: عاشق به شدت رنج می‌کشد و دلش می‌سوزد، به طوری که این درد و آتش وجودش می‌تواند آسمان را تحت تاثیر قرار دهد. دلیل این سوزش و آه، منبعی در درون خود عاشق است که از آن برمی‌خیزد.
شمس تبریز که جان در هوس او بگریست
گشت زیبا و دلارام و لطیف و کش از او
هوش مصنوعی: شمس تبریز که جانش در آرزوی او گریست، زیبا و دلنشین و لطیف گشت و نورانی شد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲۲۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1391/07/26 19:09
افشین صحرایی

در مصراع دوم بیت اول به جای دل کی باشد باید ( دل که باشد) به کار رود.

1394/02/21 22:04
منصور

نظر جناب افشین کاملا درست است، در مصرع دوم بیت اول باید بجای«کی» «که» نوشته شود و گرنه وزن شعر نیز مشکل پیدا می کند

1395/12/28 20:02
وفایی

همان " دل کی باشد " صحیح است .
اگر اشعار قدیمی زمان مولانا و سنایی و ... را مطالعه کنید مواردی نظیر این بسیار خواهید دید . ظاهرا در آن دوران این طوری رایج بوده . شاید هم کی می نوشتند و که می خواندند .
دوستان این اشعار در دست ما امانت هستند . ما که نمی توانیم بعضی کلماتی را که در تمام نسخه های قدیم و جدید به یک صورت نوشته شده اند ، به صلاحدید خودمان عوض کنیم ! اگر هم کسانی این کار را کرده اند اشتباه کرده اند . زیادی خودشان را علامه دهر پنداشته اند !