غزل شمارهٔ ۲۲۲۰
هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
هله ای ماه که نغزت رخ و رخسار مرو
در همه روی زمین چشم و دل باز که راست
مکن آزار مکن جانب اغیار مرو
مبر از یار مبر خانه اسرار مسوز
گل و گلزار مکن جانب هر خار مرو
مکن ای یار ستیزه دغل و جنگ مجوی
هله آن بار برفتی مکن این بار مرو
بنده و چاکر و پرورده و مولای توایم
ای دل و دین و حیات خوش ناچار مرو
هله سرنای توام مست نواهای توام
مشکن چنگ طرب را مسکل تار مرو
هله مخمور چه نالی بر مخمور دگر
پهلوی خم بنشین از بر خمار مرو
هله جان بخش بیا ای صدقات تو حیات
به از این خیر نباشد به جز این کار مرو
خاتم حسن و جمالی هله ای یوسف دهر
سوی مکاری اخوان ستمکار مرو
هله دیدار مهل برمگزین فکر و خیال
از عیان سر مکشان در پی آثار مرو
هله موسی زمان گرد برآر از دریا
دل فرعون مجو جانب انکار مرو
هله عیسی قران صحت رنجور گران
از برای دو سه ترسا سوی زنار مرو
هله ای شاهد جان خواجه جانهای شهان
شیوه کن لب بگز و غبغبه افشار مرو
هله صدیق زمانی به تو ختم است وفا
جز سوی احمد بگزیده مختار مرو
جبرئیل کرمی سدره مقام و وطنت
همچو مرغان زمین بر سر شخسار مرو
تو یقین دار که بیتو نفسی جان نزید
در احسان بگشا و پس دیوار مرو
همه رندان و حریفان و بتان جمع شدند
وقت کار است بیا کار کن از کار مرو
هله باقی غزل را ز شهنشاه بجوی
همگی گوش شو اکنون سوی گفتار مرو
غزل شمارهٔ ۲۲۱۹: من غلام قمرم، غیر قمر، هیچ مگوغزل شمارهٔ ۲۲۲۱: سر و پا گم کند آن کس که شود دلخوش از او
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هله ای شاه مپیچان سر و دستار مرو
هله ای ماه که نغزت رخ و رخسار مرو
هوش مصنوعی: به دقت گوش کن ای پادشاه، موها و دستار خود را به هم نزن. و ای ماه، زیبایی و چهرهات را پنهان نکن.
در همه روی زمین چشم و دل باز که راست
مکن آزار مکن جانب اغیار مرو
هوش مصنوعی: در سراسر زمین، با نگاه باز و قلبی روشن، به دیگران آسیبی نرسان. از مرزهای دیگران دوری کن و به آنها آسیب نرسان.
مبر از یار مبر خانه اسرار مسوز
گل و گلزار مکن جانب هر خار مرو
هوش مصنوعی: از دوست دور نشو و رازهای خود را فاش نکن، نگذار که گلی و باغی در آتش بسوزد و به سمت هر خار و رنجی نرو.
مکن ای یار ستیزه دغل و جنگ مجوی
هله آن بار برفتی مکن این بار مرو
هوش مصنوعی: ای دوست، درگیر دشمنی و ستیزهجویی نشو و به جنگ نرو. دیگر بار که رفتی، این بار هم نرو.
بنده و چاکر و پرورده و مولای توایم
ای دل و دین و حیات خوش ناچار مرو
هوش مصنوعی: من بنده و خدمتگزار توام، ای عشق و ایمان و زندگیام، پس ناچار نرو.
هله سرنای توام مست نواهای توام
مشکن چنگ طرب را مسکل تار مرو
هوش مصنوعی: بیا که من با صدای زیبا و موسیقی تو به شوق آمدهام، نگذار که به ساز خوشحالی لطمهای وارد شود و تارهایش پاره شوند.
هله مخمور چه نالی بر مخمور دگر
پهلوی خم بنشین از بر خمار مرو
هوش مصنوعی: ای مخمور، چرا بر حال کسی دیگر نالیده و شکایت میکنی؟ بهتر است در کنار بقیه نشسته و از خوشی و لذت خود بهرهمند شوی.
هله جان بخش بیا ای صدقات تو حیات
به از این خیر نباشد به جز این کار مرو
هوش مصنوعی: ای جان بخش، بیا! تو سبب حیات ما هستی و هیچ خیری بهتر از تو وجود ندارد. این کار را رها نکن.
خاتم حسن و جمالی هله ای یوسف دهر
سوی مکاری اخوان ستمکار مرو
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت یوسف اشاره دارد و به نوعی از او خواسته میشود که از دست برادران ستمکار و بدخواه دوری کند و به سمت آنها نرود. شاعر در واقع ابراز نگرانی میکند که زیبایی و نیکی یوسف ممکن است مورد آسیب قرار گیرد اگر به نزد کسانی برود که نیت بدی دارند.
هله دیدار مهل برمگزین فکر و خیال
از عیان سر مکشان در پی آثار مرو
هوش مصنوعی: بشتاب و در دیدار مهلت را از دست مده؛ از فکر و خیالهای بیهوده دور شو و در پی نشانههای واقعی نرو.
هله موسی زمان گرد برآر از دریا
دل فرعون مجو جانب انکار مرو
هوش مصنوعی: ای موسی، زمان را به گوهری نیکو چون دریای دل فرعون جمع کن و از جانب انکار او دوری جوی.
هله عیسی قران صحت رنجور گران
از برای دو سه ترسا سوی زنار مرو
هوش مصنوعی: آهای عیسی، اگر قرآن تو را در حال بیماری و رنجور میبیند، برای دو یا سه فرد نادان به سمت بند نامناسب نرو.
هله ای شاهد جان خواجه جانهای شهان
شیوه کن لب بگز و غبغبه افشار مرو
هوش مصنوعی: ای شاهد جانِ محبوب، جانپسندترین شیوه را در پیش بگیر. لب را به آرامی ببوس و از افشاندن غبغب خود دریغ نکن.
هله صدیق زمانی به تو ختم است وفا
جز سوی احمد بگزیده مختار مرو
هوش مصنوعی: ای دوست، زمان وفای تو به پایان رسیده و جز راه احمد، کسی برگزیدهای سزاوار نیست.
جبرئیل کرمی سدره مقام و وطنت
همچو مرغان زمین بر سر شخسار مرو
هوش مصنوعی: ای جبرئیل، مقام تو همچون درخت سدرهای است که در میان آسمانها قرار دارد، ولی تو مانند پرندگان زمین بر روی شاخسار آن نپری.
تو یقین دار که بیتو نفسی جان نزید
در احسان بگشا و پس دیوار مرو
هوش مصنوعی: بدان که بدون تو نفس کشیدن برایم دشوار است، به من محبت کن و دست از دیواری که بین ماست بردار.
همه رندان و حریفان و بتان جمع شدند
وقت کار است بیا کار کن از کار مرو
هوش مصنوعی: همه دوستان و رقبای معشوقهها دور هم جمع شدهاند، حالا زمان عمل و تلاش است. بیا و شروع کن به کار و در انجام آن کوتاهی نکن.
هله باقی غزل را ز شهنشاه بجوی
همگی گوش شو اکنون سوی گفتار مرو
هوش مصنوعی: بیایید باقی غزل را از پادشاه دنبال کنید. اکنون باید همهتان به شنیدن گفتار توجه کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۲۰ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1394/11/15 20:02
هله : صوت تنبیه به معنی" آگاه باش"
1399/03/09 15:06
حسین امیری
بیت 14 مصرع دوم در وزن دشوار می نماید. لطفا بازنگری شود.
1402/04/12 06:07
نادر..
از عیان سر مکشان..