غزل شمارهٔ ۲۲۰۶
ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
صابری و صادقی را مرد باید مرد کو
چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن
نعرههای آتشین و چهرههای زرد کو
کیمیا و زر نمیجویم مس قابل کجاست
گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو
غزل شمارهٔ ۲۲۰۵: دوش خوابی دیدهام خود عاشقان را خواب کوغزل شمارهٔ ۲۲۰۷: در خلاصه عشق آخر شیوه اسلام کو
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای برادر عاشقی را درد باید درد کو
صابری و صادقی را مرد باید مرد کو
هوش مصنوعی: ای برادر، عشق نیاز به درد و رنج دارد. برای عشق، باید صبر و صداقت داشت و مردانه ایستاد.
چند از این ذکر فسرده چند از این فکر زمن
نعرههای آتشین و چهرههای زرد کو
هوش مصنوعی: چند بار باید از این یادآوریهای بی روح و فکر کردن به من، فریادهای سوزان و چهرههای رنگ باخته را تماشا کنیم؟
کیمیا و زر نمیجویم مس قابل کجاست
گرم رو را خود کی یابد نیم گرمی سرد کو
هوش مصنوعی: من به دنبال طلا و کیمیا نیستم، بلکه به دنبال مس هستم. اگر کسی به دنبال گرما باشد، چگونه میتواند نیمگرمی را پیدا کند در حالی که در جستجوی سردی است؟
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۲۰۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/03/04 11:06
نادر..
کیمیا و زر نمیجویم مس قابل کجاست..