گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۰۱

در گذر آمد خیالش گفت جان این است او
پادشاه شهرهای لامکان این است او
صد هزار انگشت‌ها اندر اشارت دیده شد
سوی او از نور جان‌ها کای فلان این است او
چون زمین سرسبز گشت از عکس آن گلزار او
نعره‌ها آمد به گوشم ز آسمان این است او
هین سبکتر دست درزن در عنان مرکبش
پیش از آن کو برکشاند آن عنان این است او
جمله نور حق گرفته همچو طور این جان از او
همچو گوهر تافته از عین کان این است او
رو به ماه آورد مریخ و بگفتش هوش دار
تا نلافی تو ز خوبی هان و هان این است او
شمس تبریزی شنیدستی ببین این نور را
کز وی آمد کاسدی‌های بتان این است او

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در گذر آمد خیالش گفت جان این است او
پادشاه شهرهای لامکان این است او
هوش مصنوعی: در خیالم فردی آمد که گفتم جان، این همان پادشاهی است که در شهرهای بی‌مکان زندگی می‌کند.
صد هزار انگشت‌ها اندر اشارت دیده شد
سوی او از نور جان‌ها کای فلان این است او
هوش مصنوعی: بسیاری از انگشتان به نشانه‌ اشاره به سوی او دراز شده‌اند، از نور جان‌هایتان، ای فلان! این همان است.
چون زمین سرسبز گشت از عکس آن گلزار او
نعره‌ها آمد به گوشم ز آسمان این است او
هوش مصنوعی: وقتی زمین به رنگ سبز در می‌آید و از زیبایی گلزار او تأثیر می‌گیرد، صدای نعره‌ها از آسمان به گوشم می‌رسد و این نشانه وجود اوست.
هین سبکتر دست درزن در عنان مرکبش
پیش از آن کو برکشاند آن عنان این است او
هوش مصنوعی: با احتیاط و دقت، پیش از آنکه افسار مرکب او را بالا بکشد، دست خود را به سمت آن ببر. این همان است که اوست.
جمله نور حق گرفته همچو طور این جان از او
همچو گوهر تافته از عین کان این است او
هوش مصنوعی: تمامی نور حقیقت به مانند کوه طور، جان من را از او گرفته است؛ همان‌گونه که درخشش گوهر از معدن آن به دست می‌آید، این هم از اوست.
رو به ماه آورد مریخ و بگفتش هوش دار
تا نلافی تو ز خوبی هان و هان این است او
هوش مصنوعی: مریخ به ماه روی آورد و به او گفت: مراقب باش که از زیبایی‌های او غافل نشوی، این همان است که باید به آن توجه کنی.
شمس تبریزی شنیدستی ببین این نور را
کز وی آمد کاسدی‌های بتان این است او
هوش مصنوعی: شمس تبریزی را می‌شناسی؟ حالا ببین این نوری را که از او نشأت می‌گیرد. این نور به دور کردن زشتی‌های بت‌های بی‌ارزش مربوط می‌شود و او منبع این روشنی است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲۰۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/06/28 23:08
علیرضا دهقانی

به‌به عجب شعری