غزل شمارهٔ ۲۱۹۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش اسماعیل فرازی کانال سکوت
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش پریسا جلیلی
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش فرحناز صادقی
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش عندلیب
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش نازنین بازیان
غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ به خوانش افسر آریا
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
سراینده بی همتایی چون بانو رعنا فرحان به زیبایی تمام این غزل بی همتا را آواز کرده است.
با صدای استاد علرضا قربانی خواننده جوان کشورمون گوش بدین این ابیات رو تا لذتش صد چندان شود
ارکستر سمفونیک در جشن 800 مین سالگرد تولد مولانا
این شعر رو جناب آقای محمد حشمتی در آلبوم «آمده ام» و با عنوان «سلطان عشق» (برگرفته از بیت آخر شعر) خوانده اند
سه بیت از شعر حذف گردیده ولی به خوبی اجرا شده
خوش خرامان میروی با اجرای استاد ارجمند محمد حشمتی و صدای روحانی ایشان بینظیر نباشد . کم نظیر است . این حاشیه با نهایت ادب و احترام برای دیگر اساتید است.
با صدای همایون شجریان! آلبوم فراق
این شعر رو استا حسام الدین سراج هم در اخرین البوم خودشون "خوشا سرو" هم خوندن که به نظرم باز کم نظیره و عالی درومده سوز خاصی به شعر داده صدای محزون استاد
خوش خرامان میروی
این غزل از مولانا بسیار زیباست . و شنیدن این ابیات با صدای دلنشین استاد بزرگوار محمد حشمتی برای من بسیار دلنشین بود . البته ارکستر موسیقی ایران با صدای علیرضا قربانی رو هم شنیده بودم .
فوق العادس این غزل .....من فقط اینو با صدای استاد سراج شنیدم.........دوستان اگه لینک هایی از اساتید دیگر دارید بزارید ما هم استفاده کنیم......
با سلام . در کنار تمام این اجراهای زیبا ، اجرای متفاوتی با این غزل ، از کارهای استاد علیزاده است که واقعا فوق العاده است . از کاست " راز نو " با نام "مثنوی خوانی ". حتما گوش بدید واقعا جذب میکنه این همنوایی ....
این شعر را استاد محمد معتمدی با آهنگسازی استاد لطفی در آلبوم وطنم ایران را گوش کنید ، البته چند تا از بیت ها را حذف کرده.
این غزل زیبا رو میتونید در آپارات ببینید و بشنوید .
Www.aparat.com/v/zohr3
این شعر با صدای استاد بیژن کامکار و نی استاد کیانی نژاد در آلبوم دف ونی فوقالعاده است.
By Alireza Ghorbani
پیوند به وبگاه بیرونی
این شعر زیبا رو می توانید در آهنگ بینظیر "بی من مرو" از گروه خواهران مهسا و مرجان وحدت در آلبوم فوق العاده ی " آوازهایی از باغ ایرانی" نیز بشنوید و لذت ببرید.
آقای حمید هیراد در آلبوم ((خدا)) از بعضی ابیات استفاده کرده وبسیار دلنشین است
من واقعا دلگیر و ناراحتم از کسانی که هنرمند جوان ایران زمین مون رو «شعر دزد» خطاب میکنند! منظورم حمید هیراد هست که الحق الحق این ابیات رو آنقدر زیبا اجرا کرده و پیشنهاد میکنم حتما دوست دانلود کنند و از لفظ شعر دزد پرهیز کنند زیرا ما هدفمون پیشرفت هنر هست و در میان هنر نباید دعوایی وجود داشته باشه...
موفق باشید و درود بر هنر ایران زمین
ای زمان بیمن مرو
غول را وقتی که از چاه در می آید اگر نبینی ، و راجع به آن حرف بزنی فایده ندارد .
『غلامحسین ساعدی』
『1』
آب باران دور چاه حیاط جمع شده بود . انگار اولین بار بود که چشمم به آن گلدان سیاه رنگ می افتاد . گلدان سیاه رنگی که یک گل کوچک آبی داشت .
به گل کوچک آبی که نگاه کردم نفهمیدم چطور و چرا یک دفعه حیاط بزرگ تر شد . انتهای حیاط یک درخت انجیر دیدم ، که یک زن پای آن نشسته بود . یک زن که کیمانوی یک دست سفیدی به تن داشت ، و روی موهایش دو شانه ی چوبی خوشرنگ فرو رفته بود . داشت هایکو می نوشت .
گنجشک ها روی هایکوهایش فضله می ریختند و او مدام می خندید . من هم خندیدم . همه ی دیوارها کاهگلی شدند . چند پسر بچه تخس آمدند که از درخت بالا بروند . در دست همه شان عقربه های ساعت بود . مات پسر بچه ها بودم که دست های چروکیده ی یک پیرمرد روی شانه هایم گذاشته شد . برگشتم . از صورت پیرمرد یک عینک سیاه و کج وکوله بیرون زده بود ، از من آب یخ می خواست . من خیسِ باران بودم . می لرزیدم . دندانم به دندانم می خورد . پیرمرد می خندید . گاهی ریش و سبیل داشت و گاهی ریش و سبیل نداشت و مدام می گفت : «من گم شدم در تو ؟ یا تو گم شدی در من ؟ ای زمان !» . هوا بوی گوسفند می داد . پسر بچه ها بع بع می کردند و از بالای درخت ، پی در پی می خندیدند . زن کیمانوپوش بلند شد دو کف دستش را جلوی دهان پیرمرد گرفت و گفت برفآبه است . پیرمرد دهان از کف دست های زن کیمانوپوش بر نمی داشت . پسر بچه ها مدام می خندیدند و از یک تا دوازده می شمردند .
احمد آذرکمان ـ 16 08 97
در کنسرتی که استاد محمدرضا لطفی و محمد معتمدی با گروه همنوازان شیدا داشتند این شعر ابیاتیش به صورت آوازی ضربی خونده شده در مایه دشتی بسیار بسیار زیباست
استاد محمد معتمدی!!!!!!
از چه زمانی آقای معتمدی به مقامی استادی رسیدن .....؟!؟!
دوست گرامی ،حسین، لطفا در استفاده از القاب دقت کنید....
در بیت اول بین بوستان و دوستان جناس وجود دارد.
آقای میروحید رادفر در آهنگ مهتاب بسیار زیبا این ابیات رو بکار بردند.
پیوند به وبگاه بیرونی
واقعا قطعه ای که معرفی کردید بینظیر بود.گوش دادم و حظ روحانی بردم.واقعا ایشون از تمام کسانی که این شعر رو خوندن بهتر اجراش کرده و حال و هوای موسیقیش به شعر خیلی خیلی نزدیک و مانوسه.کارهای دیگری ازین نوازنده و خواننده رو اگر سراغ دارید حتما گوش کنید.اسم ایشون میروحید رادفر هست.هزاربار این آهنگو گوش دادم...
محمد حشمتی صدایی بی نظیر با اوج های دست نیافتنی این شعر مولانا رو به زیبایی اجرا کردن.
شعر مولانا باشه
صدا محمد حشمتی
نتیجه اش میشه کاری قوی
چرا همه حاشیه ها درباره اینکه شعر با صدای فلان استاد خیلی خوبه باشه درست
ولی اصل مطلب محتوای شعر هست که باید بهش دقت کنیم.
درود
پیشنهاد میکنم این شعر را با صدای ملکوتی خانم هایده گوش کنید.
در حاشیه ها منتظر نظر دوستان اهل ادب بودم اما ظاهرا این شعر زیبا سهم دوستان مشتاقِ به موسیقی بود
این جهان بی من مباش و آن جهان بی من مرو...
شرح غزل شمارهٔ ۲۱۹۵ (بیمن مرو)
فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
محمدامین مروتی
این غزل، تمنای مولانا نه تنها از شمس، بلکه از همۀ کائنات است برای اینکه او را رها نکنند و تنها نگذارند و به جهت عاطفی و احساسی تمنا و میل به وحدت با عالم و آدم را القا می کند که در جان و روح مولانا موج می زده است. به نظر می رسد خطاب شاعر به مفهوم مجرد "عشق" باشد که در جان عالم چون خون جاری است و عامل چرخش و گردش و بقای دنیاست.
خوش خرامان میروی، ای جانِ جان بیمن مرو
ای حیات دوستان، در بوستان بیمن مرو
به عشق می گوید تو جان منی که بدون من و با ناز داری در بوستان می خرامی.
ای فلک بیمن مگرد و ای قمر بیمن متاب
ای زمین بیمن مروی و ای زمان بیمن مرو
به ماه و آسمان خطاب می کند که هوای مرا داشته باشید و حتی بدون من نتابید و نگردید. ای زمین بدون من گیاهی را نرویان و ای زمان بدون من متوقف شو. این خطاب های عجیب نه از سر خود بینی بلکه از سر حس یکی بودگی و ادغام در عالم استکه بر زبان مولانا جاری می شود. می خواهد بگوید من جزئی از شما هستم و بدون شما نیستم.
این جهان، با تو خوش است و آن جهان، با تو خوش است
این جهان بیمن مباش و آن جهان بیمن مرو
ای عشق! هر دو عالم با تو خوش اند. اگر تو نباشی هیچیک ارزشی ندارند. پس تو هم مرا تنها مگذار.
ای عیان، بیمن مدان و ای زبان بیمن مخوان
ای نظر بیمن مبین و ای روان بیمن مرو
به چشم و زبان و فکر و روان می گوید مرا در جریان دریافت های تان بگذارید. مرا بی خبر مگذارید. من خواهان معرفت هستم. نظر و بصر و زبان هم محصولات عشق اند.
شب ز نور ماه روی خویش را بیند سپید
من شبم، تو ماه من، بر آسمان بیمن مرو
نور ماه روی شب را سفید می کند. تو هم با من بمان تا روسفیدباشم. روسفیدی کنایه از سربلندی و در عین حال معرفت و دانایی است.
خار ایمن گشت زِ آتش، در پناه لطف گل
تو گلی من خار تو، در گلستان بیمن مرو
به خاطر گل است که خار را نمی سوزانند. تو هم گلِ این خار یعنی گل من باش تا کسی به من تعرض نکند.
در خم چوگانت میتازم، چو چشمت با من است
همچنین در من نگر، بیمن مران بیمن مرو
اگر نگاهت را از من دریغ نکنی، مثل گوی در خم چوگان اراده ات، هر چه بخواهی می کنم. پس همیشه چشمت به من باشد و تنهایم مگذار.
چون حریف شاه باشی، ای طرب بیمن منوش
چون به بام شه روی، ای پاسبان، بیمن مرو
تو که پاس شاه و هوای او را داری، مرا هم به ملاقات شاه یعنی اهل دل یا خود خدا ببر و در شادی مستی خود شریک کن.
وای آن کس، کو در این ره بینشان تو رود
چو نشان من توی، ای بینشان بیمن مرو
ای عشق! بدا به حال کسی که در مسیر سلوک بدون راهنمایی تو برود. مرا نیز راهنمایی کن و نشان های مسیر را از من دریغ مکن.
وای آن کو اندر این ره میرود بیدانشی
دانش راهَم توی، ای راهدان بیمن مرو
بدون دارایی و آگاهی در این مسیر نمی توان رفت. از مشکلات طریق تو باخبری. مرا تنها رها مکن.
دیگرانت عشق میخوانند و من سلطان عشق
ای تو بالاتر ز وهم این و آن، بیمن مرو
تو را عشق می نامند و من سلطان عشق. زبان قاصر از بیان توست و تو از همۀ این عناوین بالاتری.
22 دی 1403