گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۹۳

ای صید رخ تو شیر و آهو
پنهان ز کجا شود چنان رو
چندانک توانیش تو می‌پوش
می‌بند نقاب توی بر تو
در روزن سینه‌ها بتابید
خورشید ز مطلع ترازو
اندر عدم و وجود افکند
صد غلغله عشق که تعالوا
ای قند دو لعل تو خردسوز
وی تیر دو چشم تو جگرجو
سی بیت دگر بخواست گفتن
مستیش کشید گوش از آن سو
سی بیت فروختم به یک بیت
بیتی که گشاده شد در آن کو

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای صید رخ تو شیر و آهو
پنهان ز کجا شود چنان رو
هوش مصنوعی: ای شکار زیبایی تو، مانند شیر و آهو که پنهان شده‌اند، از کجا می‌توانند چنین رویی داشته باشند؟
چندانک توانیش تو می‌پوش
می‌بند نقاب توی بر تو
هوش مصنوعی: هر چقدر که می‌توانی خود را بپوشان و نقابی روی چهره‌ات بگذار.
در روزن سینه‌ها بتابید
خورشید ز مطلع ترازو
هوش مصنوعی: خورشید از جایگاه ترازوی وجود شما به درون سینه‌ها نور می‌افشاند.
اندر عدم و وجود افکند
صد غلغله عشق که تعالوا
هوش مصنوعی: در میان عدم و وجود، عاشقانه‌ای پرشورش به پا شده است که همه را دعوت می‌کند تا بیایند و شاهد این شور و شوق باشند.
ای قند دو لعل تو خردسوز
وی تیر دو چشم تو جگرجو
هوش مصنوعی: ای تو که به مانند قند شیرین و دندان‌سوزی، و نگاه چشمانت همچون تیر، جگر من را زخم می‌زند.
سی بیت دگر بخواست گفتن
مستیش کشید گوش از آن سو
هوش مصنوعی: او از مستی خواسته است که باز هم بگوید و در این حین، با دقت گوشش را به سمت دیگری می‌کشد.
سی بیت فروختم به یک بیت
بیتی که گشاده شد در آن کو
هوش مصنوعی: من سی بیت شعر را به قیمت یک بیت فروختم، که در آن یک نکته یا راز بزرگ بیان شده است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۹۳ به خوانش عندلیب