غزل شمارهٔ ۲۱۸۵
چو بگشادم نظر از شیوه تو
بشد کارم چو زر از شیوه تو
توی خورشید و من چون میوه خام
به هر دم پختهتر از شیوه تو
چو زهره مینوازم چنگ عشرت
شب و روز ای قمر از شیوه تو
به هر دم صد هزار اجزای مرده
شود چون جانور از شیوه تو
چرا ازرق قبای چرخ گردون
چنین بندد کمر از شیوه تو
چرا روی شفق سرخ است هر شام
به خونابه جگر از شیوه تو
ز شیوه ماهت استاره همیجست
گرفتم من بصر از شیوه تو
به خوبی همچو تو خود این محال است
چنان خوبی به سر از شیوه تو
ز انبوهی نباشد جان سوزن
ز عاشق وین حشر از شیوه تو
عجب چون آمد اندر عالم عشق
هزاران شور و شر از شیوه تو
اگر نه پرده آویزی به هر دم
بدرد این بشر از شیوه تو
اگر غفلت نباشد جمله عالم
شود زیر و زبر از شیوه تو
چرایم شمس تبریزی چو شیدا
به گرد بام و در از شیوه تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو بگشادم نظر از شیوه تو
بشد کارم چو زر از شیوه تو
هوش مصنوعی: وقتی که نگاهام را از روی تو باز کردم، کار من مانند زر گرانبها از طریق تو شد.
توی خورشید و من چون میوه خام
به هر دم پختهتر از شیوه تو
هوش مصنوعی: من در نور خورشید هستم و مانند میوهای نارس، در هر لحظه بیشتر تحت تأثیر راه و روش تو قرار میگیرم و به رشد و پختگی نزدیکتر میشوم.
چو زهره مینوازم چنگ عشرت
شب و روز ای قمر از شیوه تو
هوش مصنوعی: وقتی که من به شادی و خوشی مشغول هستم، ای ماه، از طرز و روش تو به یاد میآورم.
به هر دم صد هزار اجزای مرده
شود چون جانور از شیوه تو
هوش مصنوعی: در هر لحظه، صدها قطعه از وجود مرده میشود، همچون اینکه یک جانور به خاطر طرز رفتار تو به این حال درمیآید.
چرا ازرق قبای چرخ گردون
چنین بندد کمر از شیوه تو
هوش مصنوعی: چرا این دایرهی زندگی به خود اینگونه میپیچد و به سختی به تو مربوط میشود؟
چرا روی شفق سرخ است هر شام
به خونابه جگر از شیوه تو
هوش مصنوعی: چرا هر شب در افق غروب، آسمان به رنگ قرمز است، گویی جگرم به خاطر رفتار تو در حال خونریزی است؟
ز شیوه ماهت استاره همیجست
گرفتم من بصر از شیوه تو
هوش مصنوعی: از طرز زیبایی چهرهات، چشمم به تو خیره شد و گرفتار魅قت شدم.
به خوبی همچو تو خود این محال است
چنان خوبی به سر از شیوه تو
هوش مصنوعی: اینکه کسی به خوبی تو باشد، غیر ممکن است و هیچ کس نمیتواند به اندازه تو خوب باشد.
ز انبوهی نباشد جان سوزن
ز عاشق وین حشر از شیوه تو
هوش مصنوعی: در میان جمعیت بینهایت عشق، جانی وجود ندارد که بخواهد بسوزد، و این زندگی از طریق روش تو به وجود آمده است.
عجب چون آمد اندر عالم عشق
هزاران شور و شر از شیوه تو
هوش مصنوعی: عجب که وقتی عشق وارد دنیا شد، هزاران هیجان و احساس از روش و ویژگی تو به وجود آمد.
اگر نه پرده آویزی به هر دم
بدرد این بشر از شیوه تو
هوش مصنوعی: اگر تو همواره خود را در معرض چشمان دیگران قرار ندهی، این انسان همواره از رفتار و شیوههای تو آسیب میبیند.
اگر غفلت نباشد جمله عالم
شود زیر و زبر از شیوه تو
هوش مصنوعی: اگر غفلت وجود نداشته باشد، تمام جهان به خاطر روش و رفتار تو دستخوش تغییر و تحول خواهد شد.
چرایم شمس تبریزی چو شیدا
به گرد بام و در از شیوه تو
هوش مصنوعی: چرا من مانند شیدا به دور بام و در تو میچرخم، ای شمس تبریزی، با شیوه و طرز خاص تو؟