غزل شمارهٔ ۲۱۶۹
ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو
بمال این چشمها را گر به پندار یقینی تو
که مکر حق چنان تند است کز وی دیده جانت
تو را عرشی نماید او و گر باشی زمینی تو
گمان خاینی می بر تو بر جان امین شکلت
که گر تو ساده دل باشی ندارد سود امینی تو
خریدی هندوی زشتی قبیحی را تو در چادر
تو ساده پوستین بر بوی زهره روی چینی تو
چو شب در خانه آوردی بدیدی روش بیچادر
ز رویش دیده بگرفتی ز بویش بستی بینی تو
در این بازار طراران زاهدشکل بسیارند
فریبندت اگر چه اهل و باعقل متینی تو
مگر فضل خداوند خداوندان شمس الدین
کند تنبیه جانت را کند هر دم معینی تو
ببین آن آفتابی را کش اول نیست و نی پایان
که اندر دین همیتابد اگر از اهل دینی تو
به سوی باغ وحدت رو کز او شادی همیروید
که هر جزوت شود خندان اگر در خود حزینی تو
غزل شمارهٔ ۲۱۶۸: نمیگفتی مرا روزی که ما را یار غاری توغزل شمارهٔ ۲۱۷۰: هر شش جهتم ای جان منقوش جمال تو
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز مکر حق مباش ایمن اگر صد بخت بینی تو
بمال این چشمها را گر به پندار یقینی تو
هوش مصنوعی: هرگز نسبت به مکر و فریب حق احساس اطمینان نکن، حتی اگر به ظاهر هزار شانس و بخت داشته باشی. این چشمها را ببند و به پندارهای خود حتی از یقین هم نباید اعتماد کنی.
که مکر حق چنان تند است کز وی دیده جانت
تو را عرشی نماید او و گر باشی زمینی تو
هوش مصنوعی: مکر الهی آنقدر قوی و سریع است که میتواند چشم و دل تو را به مقام عرش برساند، حتی اگر در زمین باشی.
گمان خاینی می بر تو بر جان امین شکلت
که گر تو ساده دل باشی ندارد سود امینی تو
هوش مصنوعی: شک من به تو، که به جانم محبت داری، از این بابت است که اگر تو آدم سادهدلی باشی، دیگر هیچ فایدهای از این محبت و امانتداری تو نمیبرم.
خریدی هندوی زشتی قبیحی را تو در چادر
تو ساده پوستین بر بوی زهره روی چینی تو
هوش مصنوعی: تو یک زن زشت و بدقیافه را خریدی، در چادر سادهای که داری و با پوشاکی شبیه پوستین، او بوی عطر گل زهره را میدهد و زیباییاش مثل صورت چینیهاست.
چو شب در خانه آوردی بدیدی روش بیچادر
ز رویش دیده بگرفتی ز بویش بستی بینی تو
هوش مصنوعی: همانطور که شب به خانه وارد شدی، زیبایی او را بدون چارچوب و پوشش مشاهده کردی و به خاطر عطرش، چشمانت را بستی.
در این بازار طراران زاهدشکل بسیارند
فریبندت اگر چه اهل و باعقل متینی تو
هوش مصنوعی: در این مکان افرادی با ظاهری موجه و با اخلاق به وفور یافت میشوند که میتوانند تو را فریب دهند، هرچند که تو فردی منطقی و با درایت هستی.
مگر فضل خداوند خداوندان شمس الدین
کند تنبیه جانت را کند هر دم معینی تو
هوش مصنوعی: آیا جز لطف و بخشش خداوند، کسی میتواند روح تو را هر لحظه بیدار و هوشیار کند؟
ببین آن آفتابی را کش اول نیست و نی پایان
که اندر دین همیتابد اگر از اهل دینی تو
هوش مصنوعی: به آفتابی نگاه کن که نه آغاز دارد و نه پایان، چون نورش در دین نیز میتابد، اگر خود از اهل ایمان باشی.
به سوی باغ وحدت رو کز او شادی همیروید
که هر جزوت شود خندان اگر در خود حزینی تو
هوش مصنوعی: به سمت باغی که وحدت و یکدلی در آن وجود دارد برو، زیرا اینجا شادی و سرور میروید. اگر درونت غم و اندوهی باشد، هر جزئی از وجودت میتواند خندیده و شاداب شود.