غزل شمارهٔ ۲۱۴۳
روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو
عشرت چون شکر ما را تو نگهدار و مرو
عشوه دهد دشمن من عشوه او را مشنو
جان و دلم را به غم و غصه بمسپار و مرو
دشمن ما را و تو را بهر خدا شاد مکن
حیله دشمن مشنو دوست میازار و مرو
هیچ حسود از پی کس نیک نگوید صنما
آنج سزد از کرم دوست به پیش آر و مرو
همچو خسان هر نفسی خویش به هر باد مده
وسوسهها را بزن آتش تو به یک بار و مرو
غزل شمارهٔ ۲۱۴۲: چون بجهد خنده ز من خنده نهان دارم از اوغزل شمارهٔ ۲۱۴۴: کار جهان هر چه شود کار تو کو بار تو کو
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روشنی خانه تویی خانه بمگذار و مرو
عشرت چون شکر ما را تو نگهدار و مرو
هوش مصنوعی: تو روشنایی خانه من هستی، پس چرا آن را ترک میکنی و میروی؟ لذت و خوشی مانند شکر برای ماست، پس تو را میخواهم که بمانی و نروی.
عشوه دهد دشمن من عشوه او را مشنو
جان و دلم را به غم و غصه بمسپار و مرو
هوش مصنوعی: بداندیشی را که به من ناز میزند، جدی نگیر. جان و دل خود را به غم و اندوه نسپار و از آن دوری کن.
دشمن ما را و تو را بهر خدا شاد مکن
حیله دشمن مشنو دوست میازار و مرو
هوش مصنوعی: دشمن ما و تو را به خاطر خدا خوشحال نکن. فریب دشمن را نخور و دوستت را آزار نده و نرو.
هیچ حسود از پی کس نیک نگوید صنما
آنج سزد از کرم دوست به پیش آر و مرو
هوش مصنوعی: هیچ حسودی در مورد کسی خوب صحبت نمیکند. ای محبوب، بهتر است که از لطف و کرم دوست خود به دیگران کمک کنی و از درگیری دوری کنی.
همچو خسان هر نفسی خویش به هر باد مده
وسوسهها را بزن آتش تو به یک بار و مرو
هوش مصنوعی: مانند افرادی که به حرفهای بیپایه و افکار منفی اهمیت میدهند، در هر لحظه به خودت نگو که به هر چیز سرسری توجه کن. به وسوسهها توجهی نکن و با یکبار اقدام محکم و قاطع، از آنها فاصله بگیر.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۱۴۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/06/28 11:08
مدت همراهی شمس و مولانا در مرحله نخست پس از دیدار اول از 16 ماه تجاوز نمی کند. مولانا در این مدت چنان شیفته شمس می شود که به هیچ وجه تاب دوری او را ندارد .اما زمزمه ها یی مبنی بر رفتن شمس می شنود و ملتمسانه از او می خواهد که نرود...