غزل شمارهٔ ۲۱۳
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۱۳ به خوانش پری ساتکنی عندلیب
حاشیه ها
سلام علیکم
با احترام، یکی از مصرعها بدین شکل اصلاح می شود:
حالت غلط: «چگونه باشد اسری به عبده لیلا»
حالت صحیح: «چگونه باشد اسری بعبده لیلا»
که برگرفته از آیه قرآنی سوره مبارکه اسری است و اشاره به داستان معراج پیامبر گرامی اسلام «ص» دارد.
با تشکر
---
پاسخ: با تشکر، تصحیح شد.
ضمنا ترجمه عربی این شعر را که از یکی از سایتهای عربی یافتهام جهت استفاده کاربران عزیز اینجا قرار می دهم:
إذا کنت تعشق المحبوب وباحثا عـــن الحب
خــ،ذ خنجرا حادا واقطع به بــــلعوم الحیاء
لتعرف أن الصیت عائق کبیر فی هذا السبیل
هـذا الکلام غیر مریح ، فخذه بــــعقل صاف
لتدرک أن ما فعله المجنون ، هو جنون بالآلاف الأشکال
اختار أشدها لیبین آلاف الخدع
والآن وقد شق ثوبا وطار فوق الجبال
والآن ارتشف سما والآن اختار أن یموت
منذ أن قبض العنکبوت علی فریسة کبیرة
لیشاهد ماذا یفعل فخ صغیر بنا من الله العلی
منذ أن کان الحب لوجه لیلی له ذلک القدر
فکیف سیکون حین " أسری بعبده لیلا "
ألم تقرأ دواوین ویسا ورامن
ألم تقرأ قصص المحب "الوامق" والعذراء "أدری"
کما لو أنک تجمع ثوبک لکی لا یبلله الماء
بینما أنت تحتاج إلی الغرق الآلاف المرات فی ذلک البحر
طریق العشق کله تواضع وثمل
لأن السیل یتدفق نحو الأسفل
فکیف تریده أن یتدفق نحو الأعلی
ولکی تکون موضع الفص من خاتم العاشقین
فیجب أن تکون موضع العبد , یا سیدی
حتی الأرض للسماء جاریة
وحتی الجسد للروح عبد
تعال وقل , ما لذی خسرته الأرض بهذا الرباط
وأیة ألطاف لم تکن سببا للأطراف
انه من غیر المناسب یا بنی أن تضرب الطبل تحت اللحاف
فاغرس – کالرجال الشجعان – رایتک فی وسط الصحراء
وأصغ بإذن الروح إلی الأصوات التی لا تعد ولا تحصی
فی فضاء القبة الخضراء ، تنهض من شکوی دموع العاشقین
حــــــینما تتحلل خیوط ثوبک من ثمل العشق
ستشاهد فـــــرحة السماء ، وذهول الجوزاء
کــــیف یکون العالم مرتفعا ومنخفضا ، متألما
مــن الحب الذی یطهر من الارتفاع والانخفاض
حینما تشرق الشمس ، أین کانت طـوال اللیل ؟
وحینما تأتی فرحة المحصول , فأین حزن التباطؤ
أنــا صامت ، فتکلمی أنت یا روح روح الروح
من شوق الـــــذی وجهه کل ذرة تبدأ الکلام .
ترجمة .. عمار کاظم محمد
بیت دوم : بدانک
اسری = به فتح الف - سکون ی
بعبده لیلا = به کسر ه - فتح ل
جو گنبد خضرا = به کسره و تشدید و
جیش = به فتح ج
عنا = به فتح ع
ای جان جان جان = به سکون ن جان اول و سوم - کسره ن جان دوم
---
پاسخ: با تشکر، غلط تایپی اشاره شده تصحیح شد.
با استناد به کلیات شمس تبریزی ، بر اساس تصحیح بدیع الزمان فروزانفر ، شرکت مطالعات نشر کتاب پارسه ، تهران 1386
از دوستان اگر نحوه خواندن و تفسیر این مصرع را میداند بفرماید: که سیل پست رود کی رود سوی بالا
وامق و عذرا نقل از ویکی پدیا دانش نامه آزاد :
عذرا، دختر پادشاهِ جزیرهیِ شامس (Samos) در معبد شهر، به جوان زیبارویی به نام وامق برمیخورد که از ترس نامادری خود به شامس گریختهاست. به وساطت عذرا، وامق میهمان دربار ملک میشود؛ از او در بزمی پرسشها میشود و تواناییهای او را میسنجند. این دو دلباختهٔ هم میشوند. شبی از شدت عشق، وامق به نزدیکی سرای عذرا میرود، اما تنها آستان در را میبوسد و بر میگردد. آموزگار عذرا این خبر را به پادشاه میدهد و او برمیآشوبد میان این دو فراق میافتد. دشمنان به تاخت و تاز به شهر میپردازند، پادشاه کشته میشود و عذرا اسیر. عاقبت بازرگانی که حال عذرا را در مییابد، به او قول میدهد که او را به وصال وامق برساند. دیدار نخستینِ عذرا و وامق در معبد را عنصری اینگونه میسراید:
نگه کرد بدان روی وامق درنگ کزو خیره شد آن بت آرای گنگ
سر و زلف مشکین او چون گره فکنده بگل کرده بر بر زره
همی کرد عذرا به وامق نگاه یکی شاه دید از در و گاه
دل هر دو برنا برآمد بجوش تو گفتی تهی ماند جانشان ز هوش
ز دیدار خیزد همه رستخیز بر آید بمغز آتش مهر تیز
وامق و عذرا نقل از ویکی پدیا دانش نامه آزاد