گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۰۱

سیر گشتم ز نازهای خسان
کم زنم من چو روغن به لسان
بعد از این شهد را نهان دارم
تا نیفتند اندر او مگسان
خویش را بعد از این چنان دزدم
که نیابند مر مرا عسسان
هر زمان جانب دگر تازم
بی‌رفیقان و صاحبان و کسان
ای خدا در تو چون گریخته‌ام
این چنین قوم را به من مرسان

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سیر گشتم ز نازهای خسان
کم زنم من چو روغن به لسان
هوش مصنوعی: به گرداب فریب و ناز کسان افتادم و دیگر نمی‌خواهم مانند روغن بر زبانم قرار بگیرم.
بعد از این شهد را نهان دارم
تا نیفتند اندر او مگسان
هوش مصنوعی: از این پس عسل را پنهان می‌کنم تا مگس‌ها به آن نچسبند و نتوانند از آن استفاده کنند.
خویش را بعد از این چنان دزدم
که نیابند مر مرا عسسان
هوش مصنوعی: من به گونه‌ای خودم را مخفی می‌کنم که دیگر نتوانند مرا پیدا کنند.
هر زمان جانب دگر تازم
بی‌رفیقان و صاحبان و کسان
هوش مصنوعی: هر بار که به سمت جدیدی حرکت می‌کنم، بدون همراهان و عزیزان و نزدیکانم این کار را انجام می‌دهم.
ای خدا در تو چون گریخته‌ام
این چنین قوم را به من مرسان
هوش مصنوعی: خداوند، وقتی به سوی تو پناه آورده‌ام، این طور مرا مورد آزار و اذیت قرار نده.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۰۱ به خوانش عندلیب