گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۹۸

شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن
که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن
چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو
به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن
مکن اندک نبود آن به خدا شک نبود آن
نه به خویش آی اندکی و تو بسیار یاد کن
تو به هنگام یاد کن که چو هنگام بگذرد
تو خوه از گل سخن تراش و خوه از خار یاد کن
چو رسیدی به صدر او تو بدان حق قدر او
چو بدیدی تو بدر او تو ز دیدار یاد کن
تو بدان قدر سوز او برسد باز روز او
ور از آن روز ایمنی تو ز اغیار یاد کن
چه سپاس ار دو نان دهد به طبیبی که جان دهد
چو بزارد که ای طبیب ز بیمار یاد کن
چو طبیبت نمود خرد دل تو آن زمان بمرد
پس از آن بانگ می‌زنی که ز مردار یاد کن
مکن ار چه شدی چنین چو خزان دانه در زمین
ز بهارم حسام دین و ز گلزار یاد کن
اگرت کار چون زر است نه گرو پیش گازر است
گرت امسال گوهر است نه تو از پار یاد کن
چو بدیدی رحیل گل پس اقبال چیست ذل
نه که زنهار او است بس هله زنهار یاد کن

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلاتن مفاعلن
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شب محنت که بد طبیب و تو افکار یاد کن
که ز پای دلت بکند چنان خار یاد کن
هوش مصنوعی: در شب‌های سخت و پرمشقت، وقتی پزشک بدی روبه‌رو هستی، به یاد بیاور که چگونه می‌توانی از افکار منفی و دردهای دل رها شوی. به یاد خاطرات تلخ بیاور، تا آن خارهای آزاردهنده که در قلبت نشسته، از بین بروند.
چو فتادی به چاه و گو که ببخشید جان نو
به سوی او بیا مرو مکن انکار یاد کن
هوش مصنوعی: وقتی در دشواری افتادی و از کسی که روح تو را با بخشش احیا می‌کند، درخواست کمک کردی، به او روی آور و انکار نکن، بلکه به یاد او باش.
مکن اندک نبود آن به خدا شک نبود آن
نه به خویش آی اندکی و تو بسیار یاد کن
هوش مصنوعی: ناامیدی و بی‌ارزشی را نپذیر، زیرا این احساسات واقعی نیستند. به خودت نگو که کم هستی و ادامه بده به یادآوری ارزش‌ها و نقاط قوتت.
تو به هنگام یاد کن که چو هنگام بگذرد
تو خوه از گل سخن تراش و خوه از خار یاد کن
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد کسی می‌افتی، به این فکر کن که چه لحظاتی به سرعت می‌گذرند. می‌توانی از زیبایی‌ها و خوبی‌های او صحبت کنی، اما همواره به یاد داشته باش که در کنار زیبایی‌ها، مشکلات و سختی‌ها نیز وجود دارند.
چو رسیدی به صدر او تو بدان حق قدر او
چو بدیدی تو بدر او تو ز دیدار یاد کن
هوش مصنوعی: زمانی که به جایگاه عالی او رسیدی، باید به ارزش و مقام او پی ببری. وقتی او را دیدی، به یاد داشته باش که چقدر زیبا و با ارزش است.
تو بدان قدر سوز او برسد باز روز او
ور از آن روز ایمنی تو ز اغیار یاد کن
هوش مصنوعی: اگر تو به شدت از سوز عشق او آگاه باشی، روزی دوباره به او می‌رسی. اما اگر از آن روز ایمن هستی، باید به یاد دیگران بیفتی.
چه سپاس ار دو نان دهد به طبیبی که جان دهد
چو بزارد که ای طبیب ز بیمار یاد کن
هوش مصنوعی: چه خوب است که طبیب در مقابل دو نان، جان خود را به خطر بیندازد و یاد بیمار را فراموش نکند.
چو طبیبت نمود خرد دل تو آن زمان بمرد
پس از آن بانگ می‌زنی که ز مردار یاد کن
هوش مصنوعی: وقتی که عقل و خرد تو را مداوا کرد، دل تو مرد. بعد از آن، باز هم فریاد می‌زنی که به یاد مرده‌ها بیفتی.
مکن ار چه شدی چنین چو خزان دانه در زمین
ز بهارم حسام دین و ز گلزار یاد کن
هوش مصنوعی: به خودت مسلط باش و نگذار که به حالت ناراحت و پژمرده مانند دانه‌ای در زمین بیفتی. به یاد بهار من و باغ گل‌ها باش.
اگرت کار چون زر است نه گرو پیش گازر است
گرت امسال گوهر است نه تو از پار یاد کن
هوش مصنوعی: اگر کار تو مانند طلا با ارزش و باارزش است، به کسی که طلا می‌سازد، نیازی نیست در گرو او باشی. اگر امسال تو گوهر و زیبا هستی، دیگر نباید از گذشته یاد کنی.
چو بدیدی رحیل گل پس اقبال چیست ذل
نه که زنهار او است بس هله زنهار یاد کن
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی گل را دیدی، دیگر چه چیز را باید انتظار داشته باشی؟ نگران مباش، چرا که آن زیبایی فقط یک یادآوری است. پس به یاد داشته باش که به آن زیبایی توجه کنی.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۹۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1402/06/01 10:09
بزرگمهر

در بیت اول در نسخه‌ء دو جلدی انتشارات بدیهه ، کلمه افگار ( به معنی آزرده ، خسته، رنجور) بجای افکار آمده که به نظر من با معنی تر است.