گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۸۵

به صلح آمد آن ترک تند عربده کن
گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن
سؤال کردم از چرخ و گردش کژ او
گزید لب که رها کن حدیث بی‌سر و بن
بگفتمش که چرا می‌کند چنین گردش
بگفت هیزم تر نیست بی‌صداع دتن
بگفتمش خبر نو شنیده‌ای او گفت
حدیث نو نرود در شکاف گوش کهن
بلندهمتی و چشم تنگ ترک مرا
اگر تو واقف رازی بیا و شرح بکن
نه چشم تنگ خسیسم ولیک ره تنگ است
ز نرگسان دو چشمم به سوی او ره کن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به صلح آمد آن ترک تند عربده کن
گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن
هوش مصنوعی: آن ترک زیبا که قبلاً تندخو و شلوغ بود، با آرامش و صلح به نزد من آمد. دستم را گرفت و با لحنی محبت‌آمیز به من گفت: "بی‌غضب و با احترام با هم صحبت کنیم."
سؤال کردم از چرخ و گردش کژ او
گزید لب که رها کن حدیث بی‌سر و بن
هوش مصنوعی: از آسمان و چرخش نابهنجار آن پرسیدم، که او لب به سخن گشود و گفت: حرف بی‌معنا و بدون سر و ته را رها کن.
بگفتمش که چرا می‌کند چنین گردش
بگفت هیزم تر نیست بی‌صداع دتن
هوش مصنوعی: به او گفتم چرا این‌گونه رفتار می‌کنی؟ پاسخ داد که چوب تازه‌تر از چوب خشک است و بی‌دردسر است.
بگفتمش خبر نو شنیده‌ای او گفت
حدیث نو نرود در شکاف گوش کهن
هوش مصنوعی: به او گفتم که آیا خبر تازه‌ای شنیده‌ای؟ او پاسخ داد که خبرهای جدید به گوش کسی که به امور قدیمی عادت کرده است نمی‌رسد و تاثیری نمی‌گذارد.
بلندهمتی و چشم تنگ ترک مرا
اگر تو واقف رازی بیا و شرح بکن
هوش مصنوعی: اگر تو از راز من آگاه باشی، بلند همتی و حساسیت من را درک کن و به من بگو که چه معنایی دارد.
نه چشم تنگ خسیسم ولیک ره تنگ است
ز نرگسان دو چشمم به سوی او ره کن
هوش مصنوعی: من دلم تنگ نیست، اما راهی که به او می‌رسد، تنگ و دشوار است. با این حال، چشم‌های زیبای من به سوی او نگاه می‌کنند و می‌خواهم که راهی به سمت او پیدا کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۸۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/08/03 07:11
علی نوروزی

تکری یرلغسن: به آرامی تکرار کن

1402/06/29 09:08
بزرگمهر

در دیوان شمس دو جلدی (آسان خوان) انتشارات بدیهه، این عبارت ترکی را به :

خدا به دادمان برسد. ترجمه کرده است.  ترک داند!

1402/09/08 12:12
مردکی بی‌نام

کلمات ترکی در این غزل

بیت یکم: «تَکْرِی یَرْلِغَسُنْ»، تکری را تنگری بخوانید با صدای /ŋ/. تَکری یعنی «خدا» و یَرْلِغَسُنْ فعل التزامی سوم شخص مفرد «بیامرزد» است. به شکل کل به همان معنی «خدا بیامرزد، خدا عفو کناد» است.

بیت سوم: «دُتُنْ» فعل دستوری دوم شخص مفرد از دُتُنْمَاکْ که فعل بازتابی از دُتْمَاکْ «گرفتن» است. می‌توان به شکل «(هیزم را) بگیر» ترجمه شد. آگاهی: دُتُنْ در جاهای دیگر ممکن است به معنی «دود» آمده می‌شود. دُتُنْ /dutun/ و دُتُنْ /dytyn/ «دود (و بعداً تنباکو)» در ترکی واکه‌های متفاوت دارند و واژه‌های متفاوت هستند.