گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۸۵

به صلح آمد آن ترک تند عربده کن
گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن
سؤال کردم از چرخ و گردش کژ او
گزید لب که رها کن حدیث بی‌سر و بن
بگفتمش که چرا می‌کند چنین گردش
بگفت هیزم تر نیست بی‌صداع دتن
بگفتمش خبر نو شنیده‌ای او گفت
حدیث نو نرود در شکاف گوش کهن
بلندهمتی و چشم تنگ ترک مرا
اگر تو واقف رازی بیا و شرح بکن
نه چشم تنگ خسیسم ولیک ره تنگ است
ز نرگسان دو چشمم به سوی او ره کن

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۸۵ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/08/03 07:11
علی نوروزی

تکری یرلغسن: به آرامی تکرار کن

1402/06/29 09:08
بزرگمهر

در دیوان شمس دو جلدی (آسان خوان) انتشارات بدیهه، این عبارت ترکی را به :

خدا به دادمان برسد. ترجمه کرده است.  ترک داند!

1402/09/08 12:12
مردکی بی‌نام

کلمات ترکی در این غزل

بیت یکم: «تَکْرِی یَرْلِغَسُنْ»، تکری را تنگری بخوانید با صدای /ŋ/. تَکری یعنی «خدا» و یَرْلِغَسُنْ فعل التزامی سوم شخص مفرد «بیامرزد» است. به شکل کل به همان معنی «خدا بیامرزد، خدا عفو کناد» است.

بیت سوم: «دُتُنْ» فعل دستوری دوم شخص مفرد از دُتُنْمَاکْ که فعل بازتابی از دُتْمَاکْ «گرفتن» است. می‌توان به شکل «(هیزم را) بگیر» ترجمه شد. آگاهی: دُتُنْ در جاهای دیگر ممکن است به معنی «دود» آمده می‌شود. دُتُنْ /dutun/ و دُتُنْ /dytyn/ «دود (و بعداً تنباکو)» در ترکی واکه‌های متفاوت دارند و واژه‌های متفاوت هستند.