گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۵۷

یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین
در پیِ سرو روان چشمه و گلزار بین
برجه و کاهل مباش در ره عیش و معاش
پیشکشی کن قماش رونق تجّار بین
جمله‌ی تجّارِ ما، اهل دل و انبیا
همره این کاروان خالق غفّار بین
آمد محمود باز بر در حجره ایاز
عشق گزین عشق باز دولتِ بسیار بین
خاک ایازم که او هست چو من عشق خو
عشق شود عشق جو، دلبرِ عیّار بین
سنّت نیکوست این، چارق با پوستین
قبله کنَش بهرِ شُکر باقی از ایثار بین
ساعت رنج و بلا چارق بین می‌شوی
بی‌مرضی خویش را خسته و بیمار بین
چارق ما نطفه دان خون رحم پوستین
گوهر عقل و بصر از شه بیدار بین
گوهر پیشین بنه تا کندت میر ده
کهنه ده و نو ستان دانه ده انبار بین
تا نگری در زمین هیچ نبینی فلک
یک دمه خود را مبین خلعت دیدار بین
این سخن در نثار هم به سخن ده سپار
پس تو ز هر جزو خویش نکته و گفتار بین

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

یار شو و یار بین دل شو و دلدار بین
در پیِ سرو روان چشمه و گلزار بین
هوش مصنوعی: با دوست و یار همراه شو و به دل خود توجه کن، سپس معشوق را ببین. در جستجوی زیبایی‌های زندگی باش و به چشمه و گلزار نگاه کن.
برجه و کاهل مباش در ره عیش و معاش
پیشکشی کن قماش رونق تجّار بین
هوش مصنوعی: در زندگی کوتاه خود، بی‌تحرک نباش و از لذت‌ها و فرصت‌های زندگی استفاده کن. تا جایی که می‌توانی، برای رشد و شکوفایی کسب و کارت تلاش کن.
جمله‌ی تجّارِ ما، اهل دل و انبیا
همره این کاروان خالق غفّار بین
هوش مصنوعی: تمام بازرگانان ما، افرادی با احساس و عارف هستند و پیامبران نیز همراه این کاروان خالق بخشاینده‌ی بزرگند.
آمد محمود باز بر در حجره ایاز
عشق گزین عشق باز دولتِ بسیار بین
هوش مصنوعی: محمود دوباره به کنار حجره ایاز آمد، جایی که عشق انتخاب شده است و عاشقانی با توانگری و ثروت حضور دارند.
خاک ایازم که او هست چو من عشق خو
عشق شود عشق جو، دلبرِ عیّار بین
هوش مصنوعی: من خاک ایاز هستم، که او مانند من به عشق تمایل دارد. عشق، عشق‌جو است و محبوبم را مانند دزد زیرک می‌بیند.
سنّت نیکوست این، چارق با پوستین
قبله کنَش بهرِ شُکر باقی از ایثار بین
هوش مصنوعی: این سنت خوب است که به جای آن که فقط به ظواهر نگاه کنی، باید از چیزهای ساده و معمولی هم قدردانی کنی. از ایثار و فداکاری دیگران نیز بی‌خبر نباشی و شکرگزار آن‌ها باشی.
ساعت رنج و بلا چارق بین می‌شوی
بی‌مرضی خویش را خسته و بیمار بین
هوش مصنوعی: در زمان‌های دشوار و پر زحمت، خود را بدون هیچ بیماری و ناراحتی نخواهی یافت. در این لحظات، خستگی و درد روحی‌ات را به وضوح احساس خواهی کرد.
چارق ما نطفه دان خون رحم پوستین
گوهر عقل و بصر از شه بیدار بین
هوش مصنوعی: چرم پایی که به پا داریم، ابتدا از خون و رحم مادر شکل می‌گیرد. گوهر عقل و بصیرت نیز از پادشاهی که بیدار و هوشیار است، به ما می‌رسد.
گوهر پیشین بنه تا کندت میر ده
کهنه ده و نو ستان دانه ده انبار بین
هوش مصنوعی: دُر و گوهرهای قدیمی را جمع کن تا تو را به پادشاهی برساند. در دهکده‌ای کهنه و جدید، دانه‌ها را به انبار بگذار و به جمع‌آوری بپرداز.
تا نگری در زمین هیچ نبینی فلک
یک دمه خود را مبین خلعت دیدار بین
هوش مصنوعی: هرگاه به زمین نگاه کنی، هیچ چیزی از آن را نخواهی دید، زیرا که نباید لحظه‌ای خود را از دیدن نعمت‌های آسمانی محروم کنی.
این سخن در نثار هم به سخن ده سپار
پس تو ز هر جزو خویش نکته و گفتار بین
هوش مصنوعی: این جمله نشان می‌دهد که آنچه می‌گویی را با دیگران در میان بگذار و از هر بخشی از وجود خود نکات و آموزه‌ها را استخراج کن.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۵۷ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1396/10/31 08:12
نادر..

یار شو و یار بین
دل شو و دلدار بین...